ارنست همینگوی
ترجمهی احمد کساییپور
انتشارات هرمس
۱۸۱ صفحه، ۳۵۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۷
۴ از ۵
همینگوی سال ۱۸۹۹ دنیا اومد. ۱۹ ساله بود که رفت جنگ و توش مجروح شد. به پاریس رفت و اونجا با نویسندههای بزرگ دیدار کرد و باهاشون بوکس بازی کرد. داستانهای خوب مینوشت و به منتقداش بدوبیراه میگفت. بعد عاشق اسپانیا و گاوبازی شد. زن اولش رو ترک کرد و حسرتش همیشه به دلش موند. تو جنگهای داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم به عنوان خبرنگار حضور داشت، به آفریقا رفت. شیر شکار کرد، ماهیگیری کرد، گاوبازی کرد. یه دوره طولانی کتاب خوب ننوشت و خودش رو تکرار کرد، از سبک خودش -ساده، واقعی و شفافنوشتن- دور شد. نظم زندگیش به هم خورد و منتقدا ازش انتقاد کردن و خودش واسه بقیه خطونشون کشید. تا اینکه پیرمرد و دریا رو نوشت، جایزهی پولیتزر و نوبل رو گرفت. ولی بعد مشروبخور شدید شد، متوهم شد و بدنش کم آورد. آخرش نویسندهای که تو پیرمرد و دریا نوشته بود: «آدمیزاد را میشود نابود کرد، ولی نمیشود شکست داد.» جلوی زندگی واقعیش و ضعفهاش شکست خورد و سال ۱۹۶۱ خودکشی کرد.
این کلیت ماجراس، ولی همهش نیست. تو همهی زندگینامههای همینگوی، پاراگراف بالا بالاخره یه جوری گفته میشه. چیزی که واسه من همیشه سؤال بود و واسه جوابش این کتاب رو خوندم، اینه که چی شد که همینگویِ مبارز اینجوری کم آورد. خوبی کار برجس اینه که حقیقت رو بدون افسانهسازی یا احساسات میگه، برداشت خودش رو -به جز جاهایی که دربارهی کتابهای همینگوی قضاوت میکنه- خیلی وارد قضیه نمیکنه تا خود حقیقت خودبهخود ایجاد معنا کنه. شاید واسه همین باشه که تونستم از لابهلای جوونیهای همینگوی ضعفهای شخصیتیای رو که به زوالش میرسه پیدا کنم.
آنتونی برجس خودش منتقد و رماننویسه و رمان «پرتقالکوکی» رو نوشته که کوبریک از روش همین فیلم رو ساخته. کتاب هم از مجموعهی زندگینامهی نویسندههاس که هرمس دو سال پیش چاپ کرد. کیفیت چاپ این مجموعه خیلی خوبه. عکسهای زیادی هم از دورههای مختلف زندگی نویسندههه داره. به جز این کتاب از این مجموعه زندگینامهی جین آستین، خواهران برونته، اسکار وایلد، هنری جیمز، جویس و فیتزجرالد چاپ شده.
×××
«لحن همینگوی موهبت تازه و اصیلی در عالم ادبیات بود. همهی جوانهایی که شروع به نوشتن میکنند طنین این لحن را در گوش خود میشنوند. و نظام اخلاقی همینگوی در زمینهی شجاعت، قهرمان همینگوی و ایستادگی خویشتندارانهاش در مقابل دشواریها، تأثیری فراتر از ادبیات بر جا گذاشته است. با اینکه نقایص شخصیت او سرانجام نوشتههایش را از توش و توان انداخت، همینگوی در بهترین آثارش نیروی دورانسازیست که به قدر جویس و فاکنر و اسکت فیتزجرالد اهمیت دارد. و همینگوی حتی در بدترین آثارش هم به یاد ما میآورد که در مصاف ادبیات نخست باید به مصاف زندگی رفت.»
برچسب: ارنست همینگوی، احمد کساییپور، نشر هرمس، دربارهی نویسندگان