مارکس و آزادی
تری ایگلتون
ترجمهی اکبر معصومبیگی
نشر آگه
۷۴ صفحه، ۸۰۰ تومان
چاپ دوم، بهار ۸۶
۴ از ۵
ترجمهی اکبر معصومبیگی
نشر آگه
۷۴ صفحه، ۸۰۰ تومان
چاپ دوم، بهار ۸۶
۴ از ۵
در کار فلسفه شارحان آثار و اندیشهها نقش مهمی دارند. شارح اندیشه به کسی میگوییم که اندیشههای یک اندیشمند خاص یا یک دوره و نحلهی فکری را به زبانی ساده (اما نه سادهانگار) برای کسانی که تمایل دارند با این اندیشهها آشنا شوند بیان میکند. آثار فکری در حوزهی اندیشه و بهویژه فلسفه بهگونهای هستند که اغلب نمیتوان بیمقدمه و واسطه بهسراغشان رفت. این آثار در دل تاریخی از اندیشهها خلق شدهاند و مفاهیم بنیادین پیشین، پیشنیاز مهمی برای درک آنها به شمار میروند. از سو ی دیگر یک فیلسوف در دستگاه فکری خود اصطلاحات و مفاهیم نویی خلق میکند و همچنین از مفاهیم و اصطلاحات پیشین ِ فلسفه خوانشی نو به دست میدهد که بدون آشنایی با این مفاهیم و اصطلاحات، مخاطب در مواجهه با اثری خاص از فیلسوف سردرگم خواهد شد و چندان به معنای درست و دقیق آنچه بیان میشود پی نخواهد برد. کار شارحان فلسفه از همینجا آغاز میشود. یک شارح فلسفه در ابتدا میباید تسلطی کافی بر موضوع مورد بحثش داشته باشد؛ بنابراین باید آدم باسوادی باشد. و نهفقط باسواد باشد، که شیوا و روان و ساده بنویسد اما پیچیدهگیها را بیجهت ساده نکند. یک فیلسوف وظیفه ندارد ساده و روان بنویسد، اما این دو جزو مهمترین وظایف کسی هستند که در مقام شارح فلسفه قرار میگیرد.
آنچه در کتاب کمحجم «مارکس و آزادی» -حتا بیش از موضوع کتاب- برای من بسیار جذاب است، همین قدرت و تسلطِ ایگلتون در پرداختن به کلیدیترین مفاهیم اندیشهی مارکس در حجمی چنین اندک و با نثری چنین شیوا و روان است.
کتاب در چهار بخش ِ اصلی ِفلسفه، انسانشناسی، تاریخ و سیاست تنظیم شده است. بخش قابلتوجهی از هر فصل را نقلقولهایی از آثار خود مارکس در بر میگیرد. عمدهی این نقلقولها از «دستنوشتههای اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴» [کارل مارکس، حسن مرتضوی، نشر آگه] برداشته شدهاند.
فلسفه
در فصل نخست ایگلتون به نسبت ِ مارکس و اندیشهورزیاش با فلسفه میپردازد. اینکه مارکس در کجای سیر فلسفه میایستد و چه تمایزهای بنیادینی با فلسفهی پیش از خود دارد. عمل و تولید بهعنوان مفاهیم و مضامین بنیادین و پایهای در اندیشهی او مطرح میشوند. در اندیشهی مارکس این فکر است که از دل عمل و کار بیرون میآید و نه برعکس. تولید فکر هر دوران در اختیار گروهی (طبقهای) است که کار و تولید آن دوران را در اختیار دارد.
انسانشناسی
در فصل دوم با تعریف مارکس از انسان آشنا میشویم و باز هم «کار» بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی در تعریف او از نسان مطرح میشود. در انسانشناسی مارکس تن انسان سرچشمهی زندگی اجتماعی است. مارکس انسان را موجودی میداند که هنگامی که از نیاز جسمانی آزاد است هم دست به تولید میزند. در این فصل به دو اصطلاح مشهور فلسفهی مارکس یعنی «کار بیگانهشده» و «شیءوارهگی کالاها» هم پرداخته میشود.
تاریخ
مارکس تاریخ جامعههای موجود را تاریخ مبارزههای طبقاتی میداند. و بهزعم او تمام این تاریخها درحکم پیش-تاریخ ِ جامعهی بدون طبقه است. فصل سوم کتاب بسط و گسترش ایدههای مارکس پیرامون تاریخ است. دیدگاه او در این زمینه بر پایهی مفهوم «شیوههای تولید» در جامعه شکل گرفته. بهزعم مارکس نیروهای تولید مادی در جامعه در مرحلهی معینی در تضاد با روابط تولید و قوانین مالکیت موجود قرار میگیرند . حال این نیروهای تولید میخواهند خود را از بند روابط برهانند، پس تبدیل به یک نیروی بزرگ انقلابی نسبت به شرایط موجود میشوند.
سیاست
فصل چهارم و پایانی کتاب سیاست است. ایگلتون اندیشهی مارکس را اندیشهای انقلابی میخواند. او معتقد است سوسیالیسم و سپس کمونیسم ِ موردنظر ِ مارکس جامعهای یکسان و همانندساز نیست (مانند آنچه که مثلن در شوروی اتفاق افتاد). به اعتقاد ایگلتون جامعهی آرمانی مارکس جامعهای بیطبقه است که برابریهای آن به هر کس اجازه میدهد تا تواناییهای فردی خود را شکوفا کند. این امر با ظهور بورژوازی و شکلگیری سرمایهداری تا حدودی محقق میشود اما سرمایهداری بخش اعظم سود حاصل از نیروی تولید را در اختیار یک طبقهی حاکم قرار میدهد و این طبقهی حاکم فقط تولید بیشتر و در نتیجه سود بیشتر را می خواهد و نیروی بزرگ تولیدشده در راستای رهایی انسان بهکار نمیگیرد. بهتعبیر ایگلتون مارکس بیشتر دلمشغول تفاوت است تا برابری. مارکس حتا دولت را نسبت به شهروندان بیگانه میداند و در «جامعهی مدنی» موردنظر او هر فرد باید بتواند با فردیتاش کنش سیاسی داشته و در جامعه تأثیرگذار باشد.
کتاب کوچک «مارکس و آزادی» درآمد بسیار خوبی بر آشنایی با مارکس و اندیشههای او است، بهشرطی که به آن بیماری آشنا دچار نشویم که گمان کنیم با خواندن این کتابْ مارکس و اندیشههایش را میشناسیم و میتوانیم دربارهشان صحبت و اظهارنظر کنیم.
آنچه در کتاب کمحجم «مارکس و آزادی» -حتا بیش از موضوع کتاب- برای من بسیار جذاب است، همین قدرت و تسلطِ ایگلتون در پرداختن به کلیدیترین مفاهیم اندیشهی مارکس در حجمی چنین اندک و با نثری چنین شیوا و روان است.
کتاب در چهار بخش ِ اصلی ِفلسفه، انسانشناسی، تاریخ و سیاست تنظیم شده است. بخش قابلتوجهی از هر فصل را نقلقولهایی از آثار خود مارکس در بر میگیرد. عمدهی این نقلقولها از «دستنوشتههای اقتصادی-فلسفی ۱۸۴۴» [کارل مارکس، حسن مرتضوی، نشر آگه] برداشته شدهاند.
فلسفه
در فصل نخست ایگلتون به نسبت ِ مارکس و اندیشهورزیاش با فلسفه میپردازد. اینکه مارکس در کجای سیر فلسفه میایستد و چه تمایزهای بنیادینی با فلسفهی پیش از خود دارد. عمل و تولید بهعنوان مفاهیم و مضامین بنیادین و پایهای در اندیشهی او مطرح میشوند. در اندیشهی مارکس این فکر است که از دل عمل و کار بیرون میآید و نه برعکس. تولید فکر هر دوران در اختیار گروهی (طبقهای) است که کار و تولید آن دوران را در اختیار دارد.
انسانشناسی
در فصل دوم با تعریف مارکس از انسان آشنا میشویم و باز هم «کار» بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی در تعریف او از نسان مطرح میشود. در انسانشناسی مارکس تن انسان سرچشمهی زندگی اجتماعی است. مارکس انسان را موجودی میداند که هنگامی که از نیاز جسمانی آزاد است هم دست به تولید میزند. در این فصل به دو اصطلاح مشهور فلسفهی مارکس یعنی «کار بیگانهشده» و «شیءوارهگی کالاها» هم پرداخته میشود.
تاریخ
مارکس تاریخ جامعههای موجود را تاریخ مبارزههای طبقاتی میداند. و بهزعم او تمام این تاریخها درحکم پیش-تاریخ ِ جامعهی بدون طبقه است. فصل سوم کتاب بسط و گسترش ایدههای مارکس پیرامون تاریخ است. دیدگاه او در این زمینه بر پایهی مفهوم «شیوههای تولید» در جامعه شکل گرفته. بهزعم مارکس نیروهای تولید مادی در جامعه در مرحلهی معینی در تضاد با روابط تولید و قوانین مالکیت موجود قرار میگیرند . حال این نیروهای تولید میخواهند خود را از بند روابط برهانند، پس تبدیل به یک نیروی بزرگ انقلابی نسبت به شرایط موجود میشوند.
سیاست
فصل چهارم و پایانی کتاب سیاست است. ایگلتون اندیشهی مارکس را اندیشهای انقلابی میخواند. او معتقد است سوسیالیسم و سپس کمونیسم ِ موردنظر ِ مارکس جامعهای یکسان و همانندساز نیست (مانند آنچه که مثلن در شوروی اتفاق افتاد). به اعتقاد ایگلتون جامعهی آرمانی مارکس جامعهای بیطبقه است که برابریهای آن به هر کس اجازه میدهد تا تواناییهای فردی خود را شکوفا کند. این امر با ظهور بورژوازی و شکلگیری سرمایهداری تا حدودی محقق میشود اما سرمایهداری بخش اعظم سود حاصل از نیروی تولید را در اختیار یک طبقهی حاکم قرار میدهد و این طبقهی حاکم فقط تولید بیشتر و در نتیجه سود بیشتر را می خواهد و نیروی بزرگ تولیدشده در راستای رهایی انسان بهکار نمیگیرد. بهتعبیر ایگلتون مارکس بیشتر دلمشغول تفاوت است تا برابری. مارکس حتا دولت را نسبت به شهروندان بیگانه میداند و در «جامعهی مدنی» موردنظر او هر فرد باید بتواند با فردیتاش کنش سیاسی داشته و در جامعه تأثیرگذار باشد.
کتاب کوچک «مارکس و آزادی» درآمد بسیار خوبی بر آشنایی با مارکس و اندیشههای او است، بهشرطی که به آن بیماری آشنا دچار نشویم که گمان کنیم با خواندن این کتابْ مارکس و اندیشههایش را میشناسیم و میتوانیم دربارهشان صحبت و اظهارنظر کنیم.
دستآخر اینکه حجم این کتاب، شیوه و چگونهگی بیانش، و آنچه که آخر کار به خواننده میدهد، در مقایسه با آثار شارحان اندیشهی وطنی (که زیاد هم نیستند و احترام کار روشنفکریشان بهجایش محفوظ است) بیانگر خیلی حرفها است.
برچسب: کارل مارکس، تری ایگلتون، اکبر معصومبیگی، نشر آگه
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 2:12 توسط بامداد
|