رولد دال
ترجمه‌ی گیتا گرکانی
انتشارات کاروان
۳۵۹ صفحه، ۳۵۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۴
۱۰ از ۱۰

این کتاب از جمله کتاب‌هاییه که به توصیه‌ی وبلاگی شبیه وبلاگ خودمون گرفتم.

«برای من، آنچه بعد اتفاق افتاد، مانند لحظه‌ی دردناکی بود که می‌بینید کودکی به جاده می‌دود و منتظر می‌مانید تا صدا به شما نشان بدهد حادثه روی داده است. لحظه‌ی انتظار به زمانی دراز و روشن با لکه‌های زرد و سرخ تبدیل می‌شود که بر سطحی سیاه می‌رقصند، و حتی اگر چشم‌هایتان را باز کنید و دریابید هیچ‌کس کشته نشده و یا آسیب ندیده، دیگر فرقی نمی‌کند. چون تا جایی که به شما و وجودتان مربوط است، همه‌چیز را دیده‌اید.»

می‌خوام بگم کاری که داستان‌های این کتاب با آدم می‌کنن، یه همچین کاریه. به آرومی ما رو به سمت حادثه‌ی وحشتناک و نامنتظره می‌برن و بعد... واقعا مهم نیست اتفاق رخ می‌ده یا نه. بعد خوندن داستان چه نفس راحتی بکشیم، چه نه، ما یه اتفاق وحشتناک رو تو خیال خودمون ساختیم. فکر می‌کنم برای رولد دال همین بس باشه.

داستان‌های کتاب مثل موسیقی آروم و ملایمی می‌مونن که هی تکرار می‌شن و ضمن تکرار مدام سریع‌تر و بلندتر می‌شن. بعد به یه جا می‌رسیم که می‌فهمیم دیگه به هیچ چیز جز صدای مکرر اون آهنگ گوش نمی‌دیم... مثل موسیقی متن فیلم Requim for a dream

واقعا سخته بخوام بگم کدوم داستان‌ها به نظرم به‌تر بودن. ولی «در اعماق شرط‌بندی»، «ویلیام و ماری»، «سعادت کشیش بخش» و داستان آخر یعنی «ادوارد فاتح» -نمی‌گم از بقیه به‌تر بودند- ولی به من بیش‌تر حال دادند.

در مورد خود داستان‌ها -این‌که فضاشون چطوریه و این‌ چیزا- هدا توضیحات خوبی داده، دیگه من تکرار نمی‌کنم.

۱۰ از ۱۰ یعنی خیلی خوب. یعنی برید بخرید و بخونید.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌خوانه
+ پشت جلد [هدا]