کلیسای جامع

ریموند کارور
ترجمه‌ی فرزانه طاهری
انتشارات نیلوفر
۳۲۳ صفحه، ۴۵۰۰ تومان
چاپ پنجم، ۱۳۸۶
۵ از ۵

درباره‌ی کارور زیاد حرف زده شده و حرف‌ها هم معمولن تکراریه. احتمالن همه می‌دونن که کارور فقط داستان‌کوتاه نوشت و داستان‌کوتاه‌هاش رو نه تا استخون که تا مغز استخون می‌تراشید. به همین خاطر به‌ش مینی‌مالیسم می‌گفتن که خودش هیچ‌وقت خوشش نمی‌اومد از این لقب. این حرف‌ها تو مقدمه‌ی بیش‌تر مجموعه‌داستان‌هایی که از کارور ترجمه شده، یه جوری اومده. کلن حرف تازه‌ای زدن درباره‌ی کارور سخته... دلیلش هم بیش‌تر اینه که توضیح داستان‌های کارور کار راحتی نیست.

کارور تیکه‌هایی از زندگی خانواده‌های آمریکایی رو نشون می‌ده، معمولن بدون قصه‌ی آن‌چنانی. از  آدم‌هایی می‌گه که نفهمیدن چی سرشون اومده، نمی‌تونن دغدغه‌شونو بگن و منظورشونو برسونن و همه‌شون یه جور سقوط تدریجی دارن. ولی فقط نشون می‌ده، خیلی فشرده و دقیق. این‌جوری می‌شه که جزئیات داستان‌ها مهم می‌شن، توصیف‌ها و حرکت شخصیت‌ها معمولن فقط در حد یه توصیف یا یه حرکت ساده نمی‌مونه، بُعد پیدا می‌کنه و جای خالی قصه‌ی جذاب رو تو داستان پُر می‌کنه.

فکر می‌کنم کارور فهمیده که دنیای خالی‌ای که می‌خواد ازش حرف بزنه، خیلی جا واسه تفسیر یا قصه‌پردازی نداره. واسه همینه که رفته دنبال راهی که بتونه این دنیا رو همون‌جوری که هست، نشون بده. سعی کرده با لحن خنثا و روایت موجز ما رو به حس شخصیت‌ها نزدیک کنه. واسه همینه که توضیح کارور کار سختیه، چون ما تو داستان‌های کارور بی‌واسطه پرت می‌شیم به یه تیکه از زندگی آدم‌ها. فکر کنم نتونستم منظورمو برسونم.

من قبلن از کارور مجموعه‌ی «وقتی از عشق حرف می‌زنیم» رو خونده بودم. در مقایسه با اون، این کتاب دو تا مقاله از کارور و یه مصاحبه باهاش داره، که خیلی خوبن. خیلی از داستان‌ها تکراری بودن، ولی تو هر دو کتاب داستان‌های خوبی هستن که حیفه نخونده بمونن. وقتی این رو می‌خوندم حس کردم که «وقتی از عشق حرف می‌زنیم» رو که می‌خوندم داستان‌ها رو راحت‌تر می‌گرفتم. رفتم مقایسه کردم دیدم دلیلش ترجمه‌س. فرزانه طاهری تقریبن از ضمیر استفاده نمی‌کنه، یا می‌گه او. ولی تو اون یکی مثلن می‌گه دختر گفت فلان. نمی‌دونم کدوم به‌تره. یکی به سبک موجزنویسی کارور وفادارتره، اون یکی ابهامی رو که تو زبان فارسی به وجود می‌آد و انگلیسی نداره، رفع کرده.

×××

"Then I said something. I said, Suppose, just suppose, nothing had ever happened. Suppose this was for the first time. Just suppose. It doesn't hurt to suppose. Say none of the other had ever happened. You know what I mean? Then what? I said."

«بعد من حرفی زدم. گفتم فرض کن، فقط فرض کن هیچ اتفاقی تا حالا نیفتاده. فرض کن بار اول بوده. فقط فرض کن. فرض کردنش که ضرری ندارد. بگیر هیچ کدام از آن اتفاق‌های دیگر نیفتاده. می‌فهمی منظورم چیست؟ گفتم خب، آن وقت چی؟»

برچسب: ریموند کارور، فرزانه طاهری، انتشارات نیلوفر

لاتاری، چخوف و داستانهای دیگر

شرلی جکسن، ریموند کارور، آن بیتی، آن تایلر، جان آپدایک، توبیاس ولف، کازوئو ایشی‌گورو
ترجمه‌ی جعفر مدرس صادقی
نشر مرکز
۱۸۳ صفحه، ۱۹۵۰ تومان
چاپ سوم، ۱۳۸۴
۹ از ۱۰

اهمیت این مجموعه تو معرفی نویسنده‌های بزرگیه که زمان چاپ اول کتاب [۱۳۷۱] برای ایرانی‌ها شناخته‌شده نبودن، ولی نویسنده‌های بزرگی‌ان. و البته اهمیت دیگه‌ی این مجموعه خوب بودن خود داستان‌هاست. می‌تونم بگم همه‌ی داستان‌ها، داستان‌های خوبی‌ان. آخرش هم چندتا مقاله داره. درباره‌ی داستانِ لاتاری، کارور و چندتا هم درباره‌ی نویسندگی و شیوه‌هاش. [لونی که برای گینزبورگه تو فضیلت‌های ناچیز هم هست.] من از داستان‌های لاتاری [شرلی جکسن]، شام خانوادگی [ایشی‌گورو] و آن میلر دیگر [توبیاس ولف] بیش‌تر از بقیه خوشم اومد. راستش پیدا کردن ویژگی مشترک بینشون سخته. یا باید درباره‌ی هر داستان یه چیزی بنویسم که اون‌جوری لطف خوندن داستان‌ها رو می‌گیرم یا باید این نوشته رو همین‌جا تموم کنم که همین کارو می‌کنم. بخونیدش. 

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌خوانه
+ کتاب‌های عامه‌پسند

برچسب: ریموند کارور، جان آپدایک، توبیاس ولف، کازوئو ایشی‌گورو، جعفر مدرس صادقی

وقتی از عشق حرف می‌زنیم

ریموند کارور
ترجمه‌ی پریسا سلیمان‌زاده و زیبا گنجی
انتشارات مروارید
۲۶۶ صفحه، ۲۹۰۰ تومان
چاپ  اول، ۱۳۸۴
۱۰ از ۱۰

شخصا تمایلم به ادبیات آمریکا بیش‌تر از آمریکای لاتین و ایتالیا و فرانسه‌ و روسیه‌ست. [یه کمی حسی می‌گم‌ها. یعنی همه‌ی انواع ادبیاتی رو که گفتم کاملا نمی‌شناسم.] کارور هم که خب، هرجور حساب کنی یه نویسنده‌ی آمریکاییه.

آدم‌های کارور به‌هیچ‌وجه قهرمان نیستن. آدم‌هایی هستند که معمولا سرگشته‌ و البته کاملا عادی‌اند. آدم‌هایی که نمی‌دونند کجای زندگی‌شون ایستادند. شاید به خاطر همینه که بیش‌تر داستان‌های کارور نقطه‌ی اوج و فرود و این چیزها ندارند. معمولا بعد خوندنشون آدم به یه «شهود» می‌رسه. لحظاتِ معمولی داستان‌ها پُررنگ می‌شن و اتفاقات معنی پیدا می‌کنند و عجیبه که آدم نمی‌فهمه چرا. از این نظر کارور بی‌نظیره.

نثر کارور هم کاملا شسته‌رُفته‌ و تراش‌خورده‌ست. به قول خودش، «قصه‌ها نه تا استخوان که تا مغز استخوان تراشیده و با ایجاز کوتاه شده‌اند.» و نکته‌ای که واقعا برام جالبه اینه که با همین نوع نثر کارور داستان تعریف می‌کنه و آدم‌ها رو تو موقعیت‌های بغرنج قرار می‌ده. و عجیب این‌که تک‌تکِ داستان‌های این مجموعه تو ذهنم مونده. می‌دونید، کارور کاملا «بهینه» می‌نویسه.

احتیاجی به گفتن نیست که کارور استاد مسلم دیالوگ‌نویسیه، ولی من می‌گم. کارور استاد مسلم دیالوگ‌نویسیه. کارور استاد مسلم دیالوگ‌نویسیه...

به نظر من کارور علاوه بر داستان‌نویسی، آدم‌ها رو به یک نوع نگاه هم دعوت می‌کنه. نگاه ریزبینانه به مسائل عادی و روابط آدم‌ها.

داستان‌های «همسایه‌ها»، «وقتی از عشق حرف می‌زنیم، از چه دم می‌زنیم؟»، «چرا نمی‌رقصید؟»، «این همه آب در همین نزدیکی» و «کلیسای جامع» به نظرم عالی بودند. و بقیه‌ی داستان‌ها هم خیلی خوب بودند.

در کل توصیه می‌کنم اگه می‌خواین مجموعه ‌داستانی از کارور بخونید، این مجموعه رو بخونید. هم ترجمه نسبتا خوب بود، هم داستان‌هایی که انتخاب شده‌بودند. البته من «کلیسای جامع» [ترجمه‌ی فرزانه طاهری] رو نخوندم.

حس می‌کنم معرفی خوبی نشد، خیلی پراکنده حرف زدم. ببخشید دیگه...