مرگ در آند

ماریو بارگاس یوسا
ترجمۀ عبدالله کوثری
نشر آگاه
۳۲۰ صفحه، ۳۲۰۰ تومان
 چاپ سوم، ۱۳۸۶

سه مرد در ناکسوس، روستایی در پرو گم شده‌اند و هیچ خبری ازشان نیست. در آن حوالی چریک‌های راه درخشان* راه افتاده‌اند، دادگاه خلق تشکیل می‌دهند و هر آدمی را که یک زمانی کار بدی کرده باشد محاکمه می‌کنند. توی دادگاه کافی است یک زن دستش را بالا کند و بگوید شوهرم مرا شب‌ها کتک می‌زند، مرد در سه سوت کشته می‌شود. چریک‌ها خیلی به غربال کردن عادتی ندارند، این وسط یک دختر و پسر فرانسوی هم که به سرشان زده بروند پرو ماجراجویی با سنگ کشته می‌شوند. حتی یک خانم بسیار صلح‌طلب که برای فائو کار می‌کند و دارد به پرویی‌ها کمک می‌کند تا اوضاع زمین‌هایشان سر و سامان بگیرد در امان نمی‌ماند، چون به هر حال یک نسبتی با دولت دارد. وقتی خبر گم شدن این سه مرد با پاسگاه می‌رسد لیتوما شک نمی‌کند که کار، کار چریک‌هاست. آن‌ها همین نزدیکی‌ها هستند و امروز فردا سراغ خودش و معاونش می‌آیند. اما شاید سه مرد به دلایل دیگری کشته شده باشند. مثلاً این که مدت‌هاست کسی در ناکسوس قربانی نشده و این همه بدبختی و فلاکت از بزدلی مردمی می‌آید که دلش را ندارند مثل یک قهرمان خودشان را فدا کنند تا بخت و اقبال برگردد.
یک داستان دیگری هم که این وسط موازی با داستان گمشده‌ها روایت می‌شود، نقل عشق توماسیتو، معاون گروهبان و مرسدس است. شب که می‌شود توماسیتو شروع می‌کند به تعریف کردن و گروهبان هم یک خط درمیان یک چیزی می‌گوید و حرفهایشان درهم می‌شود.
اسم اصلی کتاب «لیتوما در آند» بوده است که مترجم انگلیسی و به تبعش مترجم فارسی مرگ در آند ترجمه کرده‌اند. اینکه یوسا بلد است چه‌کار کند که کتاب از دست شما نیافتد خودش یک داستان است و من مدت‌ها بود با صرف خواندن رمانی اینقدر کیفور نشده بودم. غیر از این، جوری که آقای نویسنده توانسته بود با افسانه‌ها و اسطوره‌های اینکایی و فرهنگ سرخپوستی داستان بنویسد و آدم ملول و سنگین نشود از آن همه اشاره و اسم ناآشنا تحسین‌برانگیز بود. نویسنده خودش را روی سر خواننده خراب نکرده بود که اول برو یک دوره اسطوره‌های اینکایی بخوان و بعد بیا سر کتاب، اما ممکن است شما بعد از خواندن کتاب به سرتان بزند که یک چیزهایی را دستکم از ویکی‌پدیا بخوانید. در کل اما من خودِ خود داستان را آنقدرها دوست نداشتم. مثلاً من انتظار نداشتم مرسدس، معشوق به آن بی‌رحمی در بیست صفحۀ آخر کتاب با یک چمدان پیدایش شود و بگوید هیچ کدام از مردهایی که دیده مثل توماسیتو نبوده‌اند، آن هم درست همان وقتی که گروهبان و معاونش ارتقا گرفته‌اند و قرار است به جاهایی بهتر از ناکسوس مصبیت‌زده منتقل شوند. همۀ این‌ها همان روزی اتفاق می‌افتد که ماجرای گم شدن آن سه مرد فاش می‌شود. این همه گشایش ظرف یک روز، به این فشردگی خیلی به من نچسبید. دیگر اینکه شخصیت گروهبان بیش از اندازه منفعل بود. لیتوما در ابتدای کتاب با تنهایی و ترس‌ها و غربیگی‌اش پرورده می‌شود، اما انگاری فردیتش تا آخر کتاب ـ‌ همان جا که به میخانه می‌رود و بالاخره یکی از کارگرها در مستی حاضر می‌شود با او حرف بزندـ‌ رها می‌شود و فقط در میان گفتگوها با ارنستیو است که گاهی رنگ می‌گیرد.

لیتوما زیر لب گفت «آره، می‌فهمم. مگر کار از این کثیف‌تر هم می‌شود که آدم آن مردک زال و آن سرکارگر و آن لالی را بکشد، آن هم به خاطر ارواحی که نه کسی دیده، نه کسی خبر دارد که اصلاً هستند یا نه؟»
کشتن که چیزی نیست مرد از روی تخت فریاد زد و لیتوما فکر کرد آن‌‌هایی که ته خوابگاه خوابیده‌اند از خواب می‌پرند و به‌اشان می‌گویند خفه‌خون بگیرند. یا یواشکی می‌آیند و دهن مرد را می‌بندند. بعد هم چون خودش چیزهایی شنیده بود که نبایست بشنود می‌گرفتند و می‌برندنش به معدن متروک و می‌انداختنش ته چاه. «مگه همه‌جا کشت و کشتار نیست؟ کشتن که چیزی نیست. مگر آدم کشتم یک کار هر روزه نشده، عین شاشیدن و ریدن. چیزی که پدر این جماعت رو درآورده کشتن نیست. من تنها که نیستم، کلی از کارگرهایی هم که رفتند، حال من را داشتند. مسئله یک چیز دیگری بود.»
لیتوما یکباره سردش شد. «یک چیز دیگر؟»
«آن مزه‌ای که توی دهنمان مانده»


*  این‌‌ چریک‌ها وجود خارجی داشته‌اند و هنوز هم، البته خیلی محدودتر در پرو فعالیت می‌کنند. این‌جا را نگاه کنید: Shining Path

اعتماد

آریل دورفمن
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
انتشارات آگاه
۱۸۱ صفحه، ۳۶۰۰ تومان
چاپ سوم، بهار ۸۹
۴.۵ از ۵

غافل‌گیرکننده، تلخ و جذاب.
«آریل دورفمن» آرژانتینیه ولی تو شیلی بزرگ شده، جزء نسل بعد از مارکز و فوئنتس و کوتاسار به حساب می‌آد و علیه پینوشه فعالیت سیاسی کرده. «اعتماد» روایت عجیب و تودرتوییه از آلمانی‌هایی که تو شروع جنگ جهانی دوم از دست حکومت نازی‌ها به فرانسه پناه آوردن. «باربارا» به پاریس اومده چون شنیده دوست‌پسرش که تو پاریس مبارز سیاسیه در خطره. از لحظه‌ای که وارد هتل می‌شه، تماس‌های تلفنی دوست دوست‌پسرش که ادعا می‌کنه می‌خواد بارابارا رو نجات بده اونو به قضایا مشکوک می‌کنه. راوی بیش‌تر فصل‌ها راوی فضولیه که داره اتاق باربارا رو می‌پاد و برای ما روایت می‌کنه.

به خاطر فعالیت‌های زیرزمینی و مخفی‌کاری‌ها آدم‌ها انگیزه‌هاشونو پنهان می‌‌کنن، همه‌ی ماجرا رو نمی‌گن، گاهی ماجراهای جعلی تعریف می‌کنن و این چیزها باعث می‌شه که نتونن به هم اعتماد کنن. این بی‌اعتمادی‌ای که بین شخصیت‌ها وجود داره تو کل رمان گسترده می‌شه؛ ما هم نمی‌تونیم انگیزه‌ی شخصیت‌ها رو بفهمیم و حقیقت رو بیرون بکشیم، هیچ قطعیتی حتا تو جزئی‌ترین روابط هم نیست. توی هزارتویی از دروغ‌ها و راست‌ها گم می‌شیم و کم‌کم به راوی هم شک می‌کنیم، آیا چیزی که داریم می‌خونیم اتفاق‌هاییه که افتاده یا چیزهاییه که راوی خواسته به ما بگه؟ و تو سطح دیگه آیا کلن هر چیزی که ما می‌دونیم و می‌شنویم قابل اعتماده؟

حقیقت اینه که دلم نمی‌خواد لذت و غافل‌گیری‌ای رو که با شروع و پیش‌روی کتاب نصیبم شد، ازتون بگیرم. فکر می‌کنم تا همین‌جا هم زیاد حرف زدم. بخونید و لذت ببرید.

×××
«رمان دیگر دروفمن که ارزش ترجمه دارد آخرین ترانه مانوئل سندرو است. در این رمان ما با جهانی شگفت و بی‌سابقه روبه‌رو می‌شویم. در کشوری که نامش برده نمی‌شود، پسر مانوئل سندرو که در رحم مادر است از این‌که پا به دنیای آکنده از هراس و فساد ما بگذارد سر باز می‌زند و بدین سان انقلاب جنین‌ها آغاز می‌شود و اینان اعلام می‌کنند تا زمانی که دنیا بر این پاشنه می‌گردد حاضر نیستند پا به آن بگذارند.»
از مقدمه‌ی کتاب

گرینگوی پیر

کارلوس فوئنتس
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
انتشارات طرح نو
۲۱۲ صفحه، ۱۸۰۰ تومان
چاپ دوم، ۱۳۸۳
۴.۵ از ۵

فضای کلی کتاب به همون داغی‌ایه که از آمریکای لاتین توقع داریم؛ یعنی دنیایی که پُررنگ‌ترین خصلت‌های آدم‌ها رو غریزه‌شون شکل می‌ده. «گرینگوی پیر» روزنامه‌نگار آمریکاییه که تو سن ۷۱ سالگی به از آمریکا می‌آد مکزیک و به انقلاب و مبارزات می‌پیونده. تو واقعیت از روزنامه‌نگار فقط چند نامه باقی مونده و دیگه هیچ خبری ازش نیست. این‌جاس که فوئنتسِ نویسنده وارد می‌شه و زندگی «گرینگوی پیر» رو تو مکزیک تخیل می‌کنه. علاوه بر روزنامه‌نگار کتاب دو شخصیت اصلی دیگه هم داره: «توماس آرویو» ژنرال جوون مکزیکی که گرینگوی پیر رو عضو گروه تحت فرمانش می‌کنه و «هریت وینسلو» زن آمریکایی‌ای که به مکزیک اومده تا معلم سر خونه‌ی خانواده‌ی ثروتمند مکزیکی‌ای بشه که وقتِ رسیدن هریت از بین رفتن. موتور اصلی حرکتِ کتاب روابط این سه نفر با هم‌دیگه‌س. طوری که قسمت زیادی از کتاب برخورد و درگیری دو تا از این سه نفر، تو موقعیت‌های تنش‌زاس.

فوئنتس تو «گرینگوی پیر» داره رو مرز باریک بین تخیل و واقعیت حرکت می‌کنه [برخلاف «آئورا» که از یه جایی به بعد از واقعیت فاصله می‌گیره و یه رمان سورئال می‌شه]. داستان اصلی رمان روایت تخیلی از یه اتفاق واقعیه. کتاب در عین حال که خیلی جاها تحلیلی از ریشه‌های انقلاب مکزیک به ما می‌ده، خیلی جاها هم با منطق شعر پیش می‌ره. هم‌زمان که نثر داستان‌گوئه و منطق قصه‌گویی رو کتابه، نثر تو فضای سیال ذهن شخصیت‌ها شاعرانه می‌شه و تصویرها و جمله‌هایی به شکل موتیف تو ذهن شخصیت‌ها تکرار می‌شن. این حرکت بین واقعیت و خیال در کنار حرکت راوی بین ذهن سه شخصیت اصلی، تصویر فشرده و جامعی رو از انقلاب مکزیک برای ما می‌سازه.

نصف لذت کتاب به نثر عالی کوثری مربوطه. نثر شاعرانه، خشن و آهنگینی که کوثری درآورده جدن کم‌نظیره. 

×××
«شن بوته‌ها را می‌پوشانَد. افق با نوری لرزان پیش چشمش برمی‌خیزد. سایه‌های بی‌قرار ابر زمین را در حجابی سایه‌روشن می‌پوشانند. بوی خاک هوا را می‌آکند، رنگین‌کمانی سرریز می‌کند در آیینه‌ی خود. بیشه‌های انگبار با خوشه‌های زرد گل‌هاشان شعله‌ور شده‌اند. بادی سوزان بر همه چیز می‌وزد.»

جنگ آخر زمان

ماریو بارگاس یوسا
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
نشر آگه
۹۱۹ صفحه، ۸۵۰۰ تومان
چاپ دوم، ۱۳۸۱
۴.۵ از ۵

پس از سال‌ها انتظار آقامون یوسا برنده‌ی نوبل 2010 شدن. این اتفاق فرخنده رو به همه‌ی عاشقان آن حضرت تبریک می‌گم. این شما و این نویسنده‌ی نویسنده‌ها، ختمی‌مرتبت؛ یوسا.

***
«خبرنگار نزدیک‌بین گفت: "می‌بینید؟" چنان نفس می‌کشید که گفتی از تقلایی شدید خسته و فرسوده شده. "کانودوس یک ماجرا نیست. درخت ماجراهاست."»

اواخر قرن ۱۹ بعد از این‌که تو برزیل جمهوری برقرار می‌شه، یه گروه شورشی ضد جمهوری شکل می‌گیرن. این گروه که تو منطقه‌ی کانودوس جمع می‌شن، یه سری راه‌زن و فقیر و این چیزان که دور یه آدمی به اسم «مرشد» که ادعا می‌کنه فرستاده‌ی مسیحه، جمع می‌شن. «جنگ آخر زمان» درباره‌ی قضیه‌ی کانودوسه و داستان جنگ‌های عظیمی رو که برای سرکوب این شورش در گرفت و آدم‌های زیادی رو که یه جوری درگیر این موضوع شدن می‌گه.

ساختار داستان و نوع روایتش خیلی منو یاد «لاست» انداخت. «لاست» این‌جوری بود که اول شخصیت‌ها رو معرفی می‌کرد، از گذشته‌شون می‌گفت، بعد ماجراهای هر قسمت رو با تمرکز رو یکی از شخصیت‌ها می‌گفت. این هم همین‌جوریه. شخصیت‌های مهمی که شورش کردن، سرهنگی که با شورشی‌ها می‌جنگه، خبرنگاری که فرستاده شده اون‌جا و کلی شخصیت دیگه داستان‌ها رو می‌سازن و پیش می‌برن... این‌جوریه که اون «درخت ماجراها» شکل می‌گیره. یوسا مثل همیشه تأثیر اتفاقات رو گستره‌ی زیادی از مردم رو بررسی می‌کنه.

نسبت به بقیه‌ی کتاب‌های یوسا، روایت ساده‌تری داره. خودش گفته چون اتفاقات تو قرن ۱۹ می‌گذره، سعی کرده با شیوه‌ی کلاسیک داستان‌گویی کار کنه و البته تو اون هم به فرم جدیدی برسه. یه کمی هم مایه‌های رئالیسم جادویی داشت... شبیه به همون چیزی که مارکز می‌گه که این رئالیسم جادویی نیست و واقعیت تو آمریکای لاتین این‌جوریه. به خصوص سر یه همچین ماجرایی، احتمالاً افسانه‌هایی که مردم می‌سازن مرز بین واقعیت و تخیل رو کم‌رنگ می‌کنه.

ترجمه‌های عبدالله کوثری بی‌نظیرن. فکر می‌کنم به خاطر شاعربودنش تسلط زیادی هم روی واژه‌های قدیمی یا آهنگ جمله‌ها داره. جداً نثرش واسه من رشک‌برانگیزه.

×××
«چیزی تازه، گنگ، بی‌شکیب و پرزور در چهره‌اش پدیدار شده، چیزی که دم به دم می‌افزاید، چیزی که خود از آن آگاه نیست، لبانش فاصله‌ی با گلوی ژورما ندارند. زن مصمم، عقب می‌کشد و در همین حال سینه‌اش را می‌پوشاند. حالا دیگر تقلا می‌کند که خود را از چنگ گال خلاص کند، اما مرد نمی‌گذارد برود، و همچنان که به خود می‌چسباندش همان جمله را که زن نمی‌تواند بفهمد تکرار می‌کند «Don't be afraid,don't be afraid» ژورما با مشت به سینه‌اش می‌کوبد، صورتش را چنگ می‌زند، بالأخره خود را خلاص می‌کند و پا به فرار می‌گذارد. اما گال طول کلبه را در پی‌اش می‌دود، به او می‌رسد، می‌گیردش، به چمدان کهنه تنه می‌زند و بعد با او به زمین می‌افتد. ژورما لگد می‌پراند، با همه‌ی توانش او را می‌راند، اما جیغ نمی‌زند. تنها صدایی که شنیده می‌شود نفس‌نفس بریده‌ی آن دو و جیک‌جیک جوجه‌ها، عوعوی سگ و دینگ‌دینگ زنگوله‌هاست. از میان ابرهای سربی‌رنگ خورشید اندک‌اندک بالا می‌آید.»

یوسا در Menu:
+ گفتگو در کاتدرال
+ چرا ادبیات؟
+ سور بز
+ عیش مدام، فلوبر و مادام بوواری
+ سالهای سگی
+ دختری از پرو
+ نامه‌هایی به یک نویسنده‌ی جوان
+ چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟

برچسب: ماریو بارگاس یوسا، عبدالله کوثری، نشر آگه

خاطرات پس از مرگ براس کوباس

ماشادو دِ آسیس
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
انتشارات مروارید
چاپ چهارم، ۱۳۸۵
۲۹۳ صفحه، ۲۸۰۰ تومان
۴ از ۵

هیچ اتوبیوگرافی‌ای کامل نیست. چون همیشه چیزی از زندگی نویسنده (راوی) باقی مونده، همیشه روز‌هایی هست که قراره بعد از نوشته‌شدن و چاپ‌شدن کتاب بیاد. ولی براس کوباس مُرده، آینده‌ای در کار نیست. حتی تو دنیای بعد از مرگ. براس کوباس تقریباً هیچ چیز از بعد از مردنش به ما نمی‌گه. همه چی تموم شده و حالا داره بدون محدودیت‌های زنده‌ها داستان زندگیش رو می‌نویسه.

کتاب سال ۱۸۸۰ نوشته شده، ولی ایده‌ها و نوع روایتش کاملاً مدرنه. نویسنده از اول کتاب شروع می‌کنه درباره‌ی این‌که از کجا باید داستانش رو تعریف کنه با ما بحث می‌کنه. توی فصل‌های بعدی هم خیلی جاها حضور پررنگ داره‌. گاهی به اول یا آخر فصل توضیحی اضافه می‌کنه، مثل: «این فصل قرار نیست خیلی عمیق باشد.» یا توی یه فصل به یه فصل دیگه ارجاع می‌ده. گاهی هم توی یه فصل فقط چندخط می‌نویسه با این مضمون که «نمی‌خوام این موضوع رو براتون تعریف کنم.» کلاً هم فصل‌هاش بیشتر از سه‌ چهار صفحه نیست. این هم به نظرم از زمان خودش جلوتره که براس کوباس یه آدم میان‌مایه‌ی پولداره که حتی عشق‌ها و خیانتش هم به هیچ اتفاق خاص یا فاجعه‌ای نمی‌رسه.

داستان و اتفاق‌هایی که برای براس‌کوباس می‌افته طنز نیست. ولی حضور نویسنده و ریشخندی که نسبت به زندگی تموم‌شده‌ی خودش داره به کل کتاب یه بار طنز داده. کتاب هم تقدیم شده به: «اولین کرمی که بر کالبدم افتاد.»

واضحه که ترجمه‌ی کتاب خوبه.

درباره‌ی این کتاب:
+ ماندگار

برچسب: ماشادو دِ آسیس، عبدالله کوثری

عیش مدام

فلوبر و مادام بوواری
ماریو بارگاس یوسا
انتشارات نیلوفر
۲۵۵ صفحه، ۳۵۰۰ تومان
چاپ اول، پاییز ۸۶

معین: ۹ از ۱۰
همون‌طور که از اسم کتاب مشخصه، یوسا این کتاب رو درباره‌ی مادام بوواری و فلوبر نوشته. تو مقدمه توضیح می‌ده که سه جور می‌شه یه اثر رو نقد کرد: یه جور احساسی و با سلیقه‌ی شخصی، یکی هم علمی و بر اساس معیارها و مستقل از این‌که کتاب چه تأثیری رو خواننده می‌ذاره و آخریش هم بررسی جایگاه تاریخی و تأثیراتی که روی ادبیات بعد از خودش گذاشته. و یوسا هر سه نوع نقد رو به کار می‌گیره. باید بگم که تو نقد علمی یه بخش زیادی درباره‌ی چگونه‌نوشته‌شدن مادام بوواری نوشته.

خیلی جامع مادام بوواری رو بررسی می‌کنه. هم از نظر محتوایی و هم از نظر ادبی. از یه طرف تقابل دنیای مردانه و زنانه، اروتیسم، رؤیاپردازی و مصرف‌گرایی رو تو مادام بوواری توضیح می‌ده. و از طرف دیگه استفاده‌های مختلف از زمان، تغییرات راوی و سبک جدید روایت رو می‌گه. یه جوری هم توضیح می‌ده که بدون زیاده‌گویی حرفش رو می‌فهمونه.

به نظر من، علاوه بر هر چیزی که تو کتاب نوشته شده، موضوعی که همه‌جای کتاب یوسا پی‌گیری می‌کنه اینه که چه‌طوری فلوبر بدبین و فراری از واقعیت، کتابی نوشته به‌شدت واقعی و مبتنی بر واقعیت. یعنی چه‌جوری می‌شه که این تناقض به وجود می‌آد. و به نظر من، یوسا با ردگیری نامه‌هایی که فلوبر نوشته و تطبیق اون‌ها با کتاب، به این سؤال پاسخ می‌ده. پاسخی که یوسا می‌ده مربوط می‌شه به فرق‌گذاشتن بین واقعیت واقعی و واقعیت داستانی. می‌گه «از تخریب و خرد کردن واقعیت واقعی، چیزی کاملاً متفاوت پدید می‌آید که رونوشت آن نیست، بلکه پاسخی به آن است و آن همانا واقعیت داستانی است.» این‌جوری می‌شه که فلوبری که می‌نویسه تا از واقعیت انتقام بگیره، چیزی به واقعیت اضافه می‌کنه.

یه چیز خیلی جالبم اینه که اگه کتابای یوسا رو خونده باشین، می‌بینین که خیلی خوب از نکاتی که از فلوبر یاد گرفته استفاده می‌کنه و به اونا چیزای جدید اضافه می‌کنه. آره دیگه... اگه مادام بوواری رو خوندین، حتماً این کتاب رو بخونید. اگه هم نخوندین، حتماً مادام بوواری رو بخونید بعد بیاین این کتاب رو بخونید. اون جمله‌ی معروف فلوبر رو هم شنیدین که اول کتاب نوشته دیگه. «تنها راه تحمل هستی آن است که در ادبیات غرقه شوی، همچنان که در عیشی مُدام.»

***

الهام: ۸ از ۱۰

عیش مدام تصویری شورانگیز از عشق و ایمان بی‌اندازه‌ی یوسا به فلوبر و شاهکار او یعنی مادام بوواری است. البته همان‌طور که معین گفت یوسا تنها به شرح رابطه‌ی احساسی و علاقه عاطفی‌اش به این رمان بسنده نمی‌کند و در قسمت دوم کتاب، نقدی ساختارشکن از رمان ارائه می‌دهد. نقدی که بر خلاف نقدهای ساختارشکن دیگر تنها رمان را مُثله نمی‌کند، که با تشریح دقیق و علمی این اجزا، در نهایت از آن کلی زیبا و هماهنگ به خواننده نشان می‌دهد که در واقع به نظر او و من(!) بزرگ‌ترین قدرت بزرگ فلوبر در نوشتن است و از او نویسنده‌ای بزرگ و بی‌مانند می‌سازد.

همان‌طور که خود یوسا در کتاب می‌گوید، او نه تنها بارها این رمان و دیگر آثار فلوبر، از جمله مجموعه‌ی چندین جلدی نامه‌هایش را با دقت خوانده، که هر چیزی که درباره‌ی فلوبر و مادام بواری نوشته شده را با اشتیاقی عجیب می‌خواند. تا آن‌جا که رابطه‌ی شخصی‌اش با خیلی از افراد تحت‌تأثیر نظر ایشان در مورد این کتاب بوده‌است. خواندن این کتاب به نظر من برای تمام کسانی که می‌خواهند نویسنده بشوند از واجبات است، چون به سختی می‌شود تحلیلی این‌طور دقیق و موشکافانه از چگونگی شکل‌گیری یک رمان و خاستگاه‌های فردی و اجتماعی آن پیدا کرد. به خصوص که خود یوسا هم نویسنده است و مهم‌ترین دغدغه‌اش در این کتاب نقد ادبی است، تا آن حد که به نظر می‌رسد روی هر پاراگراف از مادام بواری تأمل کرده و برای فهمیدن چگونگی نوشته‌شدنش به تمام منابع تاریخی، مکتوب و شفاهی مراجعه کرده است.

در آخر هم این را بگویم که من با نظر معین مخالفم، به نظر من بهتر است اول لااقل تربیت احساساتی و چند نوشته‌ی دیگر از فلوبر بخوانید و بعد به سراغ عیش مدام بروید. چون در این کتاب بارها از تمام آثار فلوبر اسم برده شده و اگر آن‌ها را خوانده باشید بهتر می‌توانید کار این نویسنده را با خودش در رمان‌های دیگرش مقایسه کنید.

برچسب: ماریو بارگاس یوسا، عبدالله کوثری، گوستاو فلوبر

سور بز

ماریو بارگاس یوسا
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
نشر علم
۶۲۳ صفحه، ۴۵۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۱
۱۰ از ۱۰

۱۰از۱۰ یعنی مستقل از این‌که کتاب رو می‌خواین بخونین یا نه، هرچی سریع‌تر بخونین. تو مایه‌های این‌که آب دستته بذار زمین برو کتاب رو بخون. این توضیحی بود که لازم دونستم بگم.

«سور بز» درباره‌ی «تروخیو» دیکتاتور دومینیکنی‌یه. تأثیری که شخصیتش و دیکتاتوریش روی دومینیکن و مردمش می‌ذاره. چه‌طوری مردم رو مسخ می‌کنه. چه شخصیت قوی‌ای داره و در عین حال چه ضعف‌های شخصیتی‌ای داره و چی می‌شه که پایه‌های حکومتش سُست می‌شه و خیلی چیزهای دیگه.

داستان سه روایت رو موازی پیش می‌بره: ۱. اورانیا دختر یکی از نزدیک‌ترین آدم‌ها به تروخیو، ۳۵سال بعد از مغضوب‌شدن پدرش توسط تروخیو و بعد از بین‌رفتن حکومت تروخیو، به دومینیکن برگشته تا پدرش رو ببینه. ۲. یک روز از زندگی تروخیو. که وزیرها و رییس‌جمهور و مشاورینش رو می‌بینه. ۳. چهار نفر آدم که تو ماشین منتظر نشستن تا ماشین تروخیو بیاد و تروخیو رو ترور کنند. هر کدوم از این روایت‌ها هم زمینه می‌شه برای این‌که از گذشته‌ی آدم‌ها و اتفاقات قبلی چیزی بفهمیم. این‌جوریه که یوسا یه تصویر جامع از دوران دیکتاتوری تروخیو و تأثیرش به ما می‌ده.

یوسا واقعاً نویسنده‌ی فوق‌العاده‌ایه. نگاهِ دقیق و جامعی داره. به قصه‌هایی که می‌خواد بگه، و فُرم روایی رمان تسلط عجیبی داره. و خوب بلده داستان‌هاش رو تعریف کنه، گسترش بده، به داستان هیجان بده و خواننده رو غافل‌گیر و میخ‌کوب کنه.

باید بگم که با وجود درون‌مایه‌ی مشترک، روایت «سور بز» به پیچیدگی «گفت‌وگو در کاتدرال» نیست. البته شکی نیست که هر دو کتاب شاه‌کارن. خود یوسا گفته که گفت‌وگو در کاتدرال رو تحت‌تأثیر جویس و فاکنر و اینا نوشته، در حالی‌که سور بز که جدیدتره، به ادبیات قصه‌گوی امروز شبیهه.

نثر عبدالله کوثری و مهارتش تو ترجمه واقعاً حیرت‌انگیزه. ضمن این‌که لازمه بگم وقایع این روزای ایران و این کتاب به هم نزدیکن... این هم یه دلیل دیگه واسه این‌که آب دستتونه بذارید زمین...

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند
+ کتاب‌خوانه
+ گفت‌وگوی سعید کمالی‌دهقان با ماریو بارگاس یوسا

برچسب: ماریو بارگاس یوسا، عبدالله کوثری

چرا ادبیات؟

ماریو بارگاس یوسا
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
۸۰ صفحه، ۱۰۰۰ تومان
چاپ دوم، ۱۳۸۵
۹ از ۱۰

سه مقاله‌ داره: «چرا ادبیات؟»، «فرهنگ آزادی» و «آمریکای لاتین: افسانه و واقعیت»

هر سه مقاله خیلی خوبن. «چرا ادبیات؟» پاسخ به این سؤاله که چرا نباید به ادبیات به عنوان یه سرگرمی نگاه کرد. و یوسا ادبیات رو واسه زندگی آدم‌ها ضروری می‌دونه و دلایلش رو هم توضیح می‌ده. که طبیعتاً به نظر من و خیلی از شما حرف‌هاش درسته.

«فرهنگ آزادی» درباره‌ی فواید جهانی‌شدنه و جواب به این مسأله‌س که جهانی‌شدن باعث می‌شه که فرهنگ هر کشور از بین بره و جاش رو فرهنگ مسلط جهانی بگیره. یوسا توضیح می‌ده که چه‌طوری ترس برای از دست‌رفتن «هویت فرهنگی» باعث عقب‌موندگی می‌شه. و بعدش می‌گه: «فرهنگ باید آزاد زندگی کند، و همواره در رقابت با فرهنگ‌های دیگر باشد. این رقابت فرهنگ را نوسازی می‌کند و جانی تازه در آن می‌دمد و به آن امکان می‌دهد تا تحول پذیرد و خود را با جریان مداوم زندگی سازگار کند.»

«آمریکای لاتین: افسانه و واقعیت» که به نظر من به‌ترین مقاله‌ی این کتابه، توضیحات خیلی خوبی درباره‌ی فرهنگ فعلی آمریکای لاتین می‌ده. این‌که چرا می‌بینیم که مثلاً کتاب‌های آمریکای لاتین پر از افسانه‌پردازیه. و توضیح می‌ده که تو آمریکای لاتین خیال و واقعت درهم‌آمیخته شده و تا حدی ریشه‌ی اینو می‌گه.

کاملاً به‌دردبخور و ساده می‌نویسه. و خوندن این کتاب به همه توصیه می‌شه. جداً.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند
+ کتاب‌خوانه

برچسب: ماریو بارگاس یوسا، عبدالله کوثری

گفتگو در کاتدرال

ماریو بارگاس یوسا
ترجمه‌ی عبدالله کوثری
انتشارات لوح فکر
۷۰۴ صفحه، ۸۰۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۴
۱۰ از ۱۰

«او هم مثل پرو بود، زاوالیتا، او هم جایی در طول این خط خود را به گـ... داده بود. فکر می‌کند: کِی؟»
این جمله که همون صفحه‌ی اول کتاب نوشته شده، تمام اون چیزیه که داستان می‌خواد بگه. دوره‌ی دیکتاتوریِ ژنرال اودریا تو پروئه. و این‌که چطور زندگی آدم‌ها -وزیر، دانش‌جو، روزنامه‌نگار، راننده، روسپی و...- تو این دوران تباه شده. یا تباهیش شروع شده.

چیزی که عجیبه، گستردگی غیرقابل باور کتابه. کتاب پر از شخصیت و داستانه. داستان‌هایی که هرکدوم مستقل از هم فوق‌العاده‌ان. و ارتباط همه‌ی این داستان‌ها تو کل رمان هم شاه‌کاره. به قول مقدمه: «کلاف زندگی ده‌ها شخصیت از بالاترین مقام‌ها الیگارشی حاکم تا روسپیان و پااندازان و لمپن‌ها را می‌گشاید و تصویری همه‌جانبه از سیمای پرو به دست می‌دهد.»

شیوه‌ی روایت داستان پیچیده‌س. باید بادقت خوند. این‌جوری شورع می‌شه که سانتیاگو و آمبرسیو هم‌دیگه رو بعد مدت‌ها می‌بینن و با هم حرف می‌زنن. همین گفت‌وگو که توی همه‌ی ۷۰۰ صفحه‌ی کتاب حضور داره، زمینه‌ی روایت می‌شه. در واقع این گفت‌وگو و چند گفت‌وگوی دیگه، کل کتاب رو می‌سازن. اما ما فقط چیزهایی رو که گفته می‌شه نمی‌خونیم. ما کل ماجرایی رو که باعث گفت‌وگو می‌شه می‌خونیم. به صورت فشرده. گاهی تو ۲۰ صفحه، سه‌ چهار تا داستان هم‌زمان روایت می‌شه. که هر کدوم هم برای یه زمانه.

زمان با وجود این‌که تو کل رمان خطی پیش می‌ره، ولی خیلی جاها درهم‌ریخته‌س. بعضی جاها اول اثر اتفاق دیده می‌شه، بعد خود اتفاق تعریف می‌شه. یا داستان آدمی که تو فصل اول حضور داره، تو یه فصل دیگه کامل گفته شه. ولی چیزی که مهمه اینه که اجزای داستان کنار هم قرار می‌گیرن، پازل کامل می‌شه و ما با یه اثر بزرگ روبه‌رو می‌شیم.

ترجمه هم خیلی خوبه. نثر عبدالله کوثری به‌ تنهایی پُرکشش و تأثیرگذاره.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌خوانه
+ کتاب‌های عامه‌پسند
+ مصاحبه با عبدالله کوثری