سنگر و قمقمههای خالی
بهرام صادقی
کتاب زمان
چاپ اول (ویرایش جدید)، ۱۳۸۰
۴۳۲ صفحه، ۲۵۰۰ تومان
۱۰ از ۱۰
شاید تعداد سردمداران ادبیات داستانی در ایران، بیشتر از انگشتان دست نباشد و شک نکنیم که بهرام صادقی یکی از آنهاست. مجموعهی حاضر ۲۴ داستان کوتاه از او را شامل میشود که از سال ۱۳۳۵ آغاز و تا ۱۳۴۶ ادامه پیدا میکند. در همین سال است که صادقی داستان «عافیت» را مینویسد و بعد، دیگر چیزی نمینویسد، چون به این نتیجه میرسد که داستان کوتاه ظرفیت محدودی دارد و نمیتواند حتی بخش کوتاهی از زندگی را منعکس کند. پس از آن است که صادقی به تعریف کردن بداهه و شفاهی داستان، اغلب در قهوهخانهها بسنده میکند.
غالب داستانهای بهرام صادقی در بافت قشر متوسط و کارمندگونهی جامعه اتفاق میافتد، طبقهی اجتماعی که تا آن دوره خیلی کم به آنها پرداختهشدهبود. عجیب است که بعد از گذشت این همه سال، هیچ یک از داستانها بوی کهنگی نمیدهد و انگار متعلق به دوران معاصر است. علت این که گرد زمان روی داستانها جمع نشده، پرداختن نویسنده به امور انسانی و درونیات بشر، و نه مسائل ژورنالیستی است.
پس از خواندن داستانهای بهرام صادقی، تأسف عمیقی گریبان همهی اهالی ادبیات ایران را میگیرد، این که چرا بهرام صادقی تا به این حد ناشناخته مانده؟ ۵۰ سال پیش در ایران نویسندهای مینوشت که داستانهایش تمام ویژگیهای ادبیات پستمدرن را داشت، ویژگیهایی که از عمر تعریفشدنشان کمتر از سی سال میگذرد. اصلن طبق گفتهی اومبرتو اِکو، خود واژهی پستمدرن در دههی ۱۹۸۰ برای اولینبار به کار گرفتهشد، حال آنکه دورهی نویسندگی بهرام صادقی دههی ۵۰ میلادی است.
اطمینان داشتهباشیم که داستانهای بهرام صادقی، قطعههای با ارزشی از ساختار ادبیات داستانی ماست که خواندن هرکدام از آنها توصیه می شود. اغلب داستانهای این مجموعه و حتی چند داستان دیگر در فضای اینترنت موجود و قابل دریافتاند.
برچسب: بهرام صادقی