صید قزلآلا در آمریکا
ریچارد براتیگن
ترجمهی هوشیار انصاریفر
۲۰۸ صفحه، ۲۰۰۰ تومان
نشر نی، ۱۳۸۵
۶ از ۱۰
صید قزلآلا اولین کتابی است که براتیگن نوشت، با این حال، به زعم بسیاری از منتقدان شاهکار او محسوب میشود. تاریخ انتشار به سال ۱۹۶۷ برمیگردد و کتاب را از بهترین نمونههای ادبیات پستمدرن دانستهاند. عطف به همین خصیصهی پستمدرنیستی کتاب، در واقع نمیتوان خلاصهای از آن آورد، حتا نمیتوان عنوان رمان را در مورد آن بهکار برد. در کل راوی به حکایت تجربههای و خاطرههایش از صید قزلآلا در مناطق مختلف امریکا میپردازد. از همان کلمات اولیه، اتفاقات عجیب و غریبی در حین روایت میافتند؛ به عنوان نمونه راوی، روی جلد کتاب را توضیح میدهد و در فصلهای بعد به همین روی جلد کتاب نامه مینویسد، یا راوی فصلی را به دستور تهیهی سس گردو اختصاص میدهد، گاه راوی در هیئت «صید قزلآلا در آمریکا» تبدیل به یک شخصیت میشود و با کسی به نام پارد نامه نگاری میکند و گاه از کس دیگری با عنوان «صید قزلآلا در آمریکای کوتوله» اسم برده میشود و از این اتفاقها کم نمیافتد. شاید اوج اینها در «اوراقفروشی کلیولند» است که راوی برای قیمت کردن و احیانن خرید چشمههای مستعمل و آبشار به آنجا میرود و با فروشنده گرم صحبت میشود و بعد جنسها را میبیند. چشمه ها تا سقف صد فوت از قرار فوتی شش دلار و پنجاه سنت است و بیشتر که بخاهی هر فوت میشود پنج دلار. آبشارها گرانترند و فوتی ۱۹ دلار آب میخورند. قیمت قزلآلاها سر قیمت چشمه است. هر قطعه پرنده سی و پنج سنت است و چون مستعملند، فروشنده هیچ تضمینی نمیکند.
براتیگن آزادانه مینویسد، آنقدر آزاد که بیشتر وقتها تکههای متن او هیچ ارتباطی با تکههای دیگر ندارند و هیچ هدفی را دنبال نمیکنند. تشبیهها، مراجع و دیدگاه او اگرچه بسیار دور از ذهناند ولی در جاهایی جالب مینماید. نکتهی مهمی که شاید کم به آن پرداخت شده این است که متن کتاب به شدت تحت تاثیر فرهنگ آمریکایی است و در بیشتر بخشها برای مخاطب غیر امریکایی ثقیل و غیر قابل فهم است. در اغلب موارد، شکاف اطلاعاتی به حدی عمیق است که بخش حواشی و تعلیقات مفصلی که در انتهای کتاب آوردهشده نیز کاری از پیش نمیبرد. به عنوان مثال، هرقدر هم که در مورد مجسمهی بنجامین فرانکلین در میدان واشینگتن شهر سانفرانسیسکو اطلاعات داده شود، باز هم مخاطب با زمینهی فرهنگی دیگر، از درک معنایی که مد نظر نویسنده بوده، عاجز خواهد ماند؛ و هر صفحه از صید قزاآلا پر است از شخصیتها، مکانها و مفاهیم مربوط به خود آمریکا. حتا به نظر من، خود عمل صید قزلآلا هم نباید عاری از معنای ضمنی باشد.
نشر چشمه در سال ۱۳۸۳ ترجمهی دیگری از همین کتاب را منتشر کردهبود ولی از قرار ترجمهی انصاریفر (به نسبت آن یکی) بهتر است. البته به استناد مقدمه، مترجم از سال ۱۳۷۳ با کتاب آشنا شده و مدتی بعد شروع به ترجمهی آن کرده و فصلهای مختلف آن را در مجلات مختلف ادبی منتشر کرده تا عاقبت بعد از حدود ده سال به صورت کتاب چاپ شود. کسانی که کتاب را به زبان اصلی خواندهاند، از شعرگونهگی زبان براتیگن بسیار گفتهاند، که در ترجمه به فارسی این خصوصیت به کلی از بین رفته، یا حداقل از نظر من اینطور است. در مورد بازیهایی که با واژهها شده و طنزی که براساس معانی چند وجهی یک یا چند کلمهی مشابه استوار شده، قطعن اینطور است. (رجوع شود به فصل صید قزلآلا در خیابان ابدیت و بازی با واژهی Stuff)
براتیگن و در کل ادبیات پستمدرن در پی موجی وارد ایران شد و حالا که این موج تا حدی خوابیده، بد نیست کسانی که در مدح آن گفتهاند و نوشتهاند، بار دیگر، اینبار بیطرفانه متون پستمدرنیستی را مطالعه کنند، شاید نتیجه چیز دیگری باشد.
ریچارد براتیگان در Menu:
+ کلاه کافکا
+ در قند هندوانه