در جستجوی زمان از دست رفته: بازنویسی برای تئاتر

مارسل پروست
بازنویسی برای تئاتر: هارولد پینتر، دای ترویس
ترجمه‌ی عباس پژمان
انتشارات هرمس
۱۰۰ صفحه، ۱۸۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۸
۴ از ۵

اقتباس از آثار بزرگ ادبی همیشه چالش بزرگی برای کارگردانان و نویسندگان تئاتر و سینما بوده. در تغییر مدیوم ناچار باید چیزهایی از اثر کم کنند و چیزهایی اضافه کنند، تحولات درونی و ذهنی باید نمود عینی پیدا کنند و شاید مجبور به دخل و تصرف در اثر شوند تا به خوانش شخصی‌شان از اثر نزدیک شوند. درباره‌ی کتابی مثل در جست‌وجوی زمان از دست رفته این چالش بزرگ‌تر هم می‌شود. از طرفی جست‌وجو به ندرت از ذهن راوی و شرح حس‌ها و افکار او بیرون می‌آید تا توصیف عینی از شخصیت‌ها و اتفاقات به دست دهد و از طرف دیگر با رمانی هفت‌جلدی روبه‌روییم که پرشخصیت است و در بازه‌ی زمانیِ طولانی روایت می‌شود. بار اول که نمایش‌نامه را دیدم سؤال اصلی برام این بود که چه‌طور هارولد پینتر توانسته هفت‌جلد رمان را در نمایش‌نامه‌ای ۸۰، ۹۰ صفحه‌ای بازنویسی کند؟ چه‌طور می‌شود بحر را در کوزه‌ای گنجاند؟

هارولد پینتر برای بازنویسی جست‌وجو به منطق روایی جست‌وجو برگشته: لحظه‌های معلق میان خواب و بیداری. همان‌طور که جست‌وجو در کلیت انگار با منطق ذهن میان خواب و بیداری روایت می‌شود، بازنویسی پینتر هم با همان منطق پیش می‌رود. صحنه‌ها با تداعی‌های لحظه‌ای به صحنه‌ی دیگر می‌روند، پیوستگی‌‌های زمانی کنار گذاشته می‌شود و نمایش در بی‌زمانی لحظات خواب‌آلود آزادانه در بازه‌ی زمانی‌ای طولانی‌ روایت می‌شود و از این راه بر محدودیت‌های زمان فائق می‌آید. (آیا این همان کاری نیست که راوی جست‌وجو همیشه به دنبالش بوده؟)

پینتر در سال ۷۲ فیلم‌نامه‌ی جست‌وجو را با دو فیلم‌نامه‌نویس دیگر نوشته است که آن فیلم هیچ‌وقت ساخته نشده است. این نمایش‌نامه را با دای ترویس از روی همان متن نوشته‌اند که سال ۲۰۰۰ چاپ شده. به همین خاطر نمایش‌نامه زیاد از امکانات سینما استفاده کرده و اجرای خیلی از بدعت‌های روایی پینتر در تئاتر دشوار است؛ مثلن صحنه‌های پرجمعیتِ مهمانی عوض می‌شوند به خلوت دونفره‌ی مارسل و آلبرتین و آن صحنه هم باز به سرعت عوض می‌شود به صحنه‌ای پرجمعیت. یا نمایش‌نامه‌ تک‌صحنه‌های چند ثانیه‌ای دارد که نشان‌دهنده‌ی خیالِ مارسل‌اند که احتمالن در تئاتر باید به صورت ویدئو نمایش داده شوند.

اقتباس پینتر بسیار جاه‌طلبانه است. دیگر اقتباس‌های سینمایی جست‌وجو (مثل اسیر آکرمن و زمان بازیافته‌ی رائول رویز) فقط بر یکی از جلدهای جست‌وجو تأکید داشته‌اند، اما پینتر در اقتباسش بر تمام هفت‌جلد تأکید داشته و سعی کرده همه‌ی مضامین اصلی جست‌وجو را در کارش بگنجاند. از این نظر، فشردگیِ روایت نمایش‌نامه برام حیرت‌انگیز بود، هر چند مطمئن نیستم اگر کسی دستِ کم بخشی از جست‌وجو را نخوانده باشد یا پیش‌زمینه‌ای از کتاب نداشته باشد، بتواند خط ماجراها را دنبال کند.

پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند

آلن دو باتن
ترجمه‌ی گلی امامی
انتشارات نیلوفر
۲۱۱ صفحه، ۳۳۰۰ تومان
چاپ سوم، پاییز ۸۷
۱.۵ از ۵

آلن دو باتن فیلسوف و نویسنده‌ی سوییسی است که سعی می‌کند فلسفه را به زندگی روزمره پیوند بزند، از پیچیده‌گویی‌ها و سخت‌فهم‌بودنِ رایج فلسفه دست برداشته تا بتواند فلسفه‌ای کاربردی ارائه دهد. دو باتن در این کتاب با استفاده از زندگی و عادات پروست و کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست‌رفته» درس‌هایی برای زندگی به ما می‌دهد: چگونه دوست خوبی باشیم؟ چگونه با موفقیت رنج ببریم؟ چگونه به هنگام عاشقی شاد باشیم؟ و چیزهایی از این دست. در واقع، کتاب دو باتن نوعی خودآموز است که بر پایه‌ی تفسیرهای شخصی او از کتاب و زندگی پروست شکل گرفته است.

اولین و پایه‌ای‌ترین مشکل من با چنین کتابی با نگاه حاکم بر آن است. به نظرم ادبیات قرار نیست به ما درسِ زندگی دهد و نمی‌توان از آن چنین انتظاری داشت. شاید قرار است تجربه‌ی دنیای نویسنده توسط خواننده باشد، یا شاید برخورد با نوع دیگری از زندگی. البته که این تجربه می‌تواند از جنس یادگیری درس‌هایی برای زندگی هم باشد، اما یادگیری همان درس‌ها هم شخصی‌تر و ناخودآگاه‌تر از آن است که کسی بخواهد برای ما شرحش دهد. منظورم این است که جست‌وجو بر زندگی من هم تأثیر زیادی گذاشته است، اما این تأثیر در اثر تجربه‌ی دنیای جست‌وجو و برخورد با چگونگی زندگی و افکار شخصیت‌های کتاب بوده، نه خواندن چند دستورالعمل برای زندگی.

باز اگر دو باتن همین کار را هم خوب انجام می‌داد، می‌شد کتاب را به عنوان تجربه و خوانشی نو پذیرفت. اما دو باتن به جای آن‌که سعی کند کتابش را از کلیشه‌های کتاب‌های راهنما دور کند و حکم‌های کلی صادر نکند، جای آن‌که توضیح دهد و دلیل بیارد، می‌خواهد با انباشته‌کردن کتاب از اطلاعاتِ جالب خواننده را مرعوب کند. انگار وسعت اطلاعات او درباره‌ی پروست می‌تواند به او این حق را دهد که هر حکمی که خواست بدهد.
مثلن در فصل «چگونه کتاب‌ها را زمین بگذاریم» دو باتن از این می‌گوید که ویرجینیا وولف وقتِ خواندن جست‌وجو چنان تحت تأثیر قرار می‌گرفته که فکر می‌کرده پروست همه چیز را نوشته، فکر می‌کرده کسی -از جمله خودش- نمی‌تواند به خوبی پروست بنویسد، پس بهتر است دیگر چیزی ننویسد. بعد دو باتن بی‌آن‌که توضیح دهد که چه شد که وولف توانست از زیر سایه‌ی جست‌وجو بیرون بیاید، نتیجه می‌گیرد که کتاب‌ها می‌توانند بر زندگی معنوی ما تأثیر بگذارند، اما نباید کل آن را دربربگیرند. (که حکم درستی است، اما گفتن آن هنر نیست، توضیح آن و پرداختن به جزئیاتش هنر است) متأسفانه بیش‌تر حجم کتاب را همین مثال‌های صرفن جذاب پر کرده‌اند، بی‌آن‌که دو باتن به خودش زحمت بدهد مثل پروست بر هر کدام آن‌ها دقیق شود. مثال‌ها ادویه و چاشنی‌هایی‌اند که قرار است جای غذای اصلی را بگیرند.

با این حال، می‌توان کتاب را با نیت فهمیدن جزئیاتی از زندگی پروست خواند و لذت برد. به نظرم مهم‌ترین دستاورد کتاب این است که هاله‌ی تقدس بی‌موردی که جست‌وجو را گرفته از بین می‌برد، جست‌وجو را زمینی‌تر می‌کند، و در نتیجه در دست‌رس‌تر؛ آن وقت شاید کسی خواندن «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» را شروع کند و خودش بفهمد پروست چگونه می‌تواند زندگی‌اش را دگرگون کند.

درباره‌ی این کتاب:
+ گفت‌وگوی سعید کمالی‌دهقان با آلن دو باتن، سیب گاززده

در جستجوی زمان از دست رفته - ۷

کتاب هفتم: زمان بازیافته

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۴۹۲صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ پنجم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۵ از ۵

پایان جست‌وجو.
کتابِ آخر کتاب زوال و پیری پاریس و اشرافیانش و هم‌زمان زایش میل نویسندگی در راوی است. راوی جست‌وجو -که اکنون مریض و سال‌خورده شده- پس از آن‌که انتظار برای بوسه‌ی مادر را چشید، دنیای مبتذل و پرزرق‌وبرق اشرافیت را دید، عشق دیوانه‌واری را از سر گذراند و نزدیکانش را از دست داد، حالا در پاریس درگیر جنگ جهانی، به دنبال راهی برای تحمل گذر زمان می‌گردد، می‌خواهد راهی پیدا کند که در برابر این زمان از دست رفته خموده نباشد، بتواند به چنگش آورد؛ همان‌طور که در جلد اول با خیساندن شیرینی مادلن در چای از بند زمان رها شد و به کودکی‌اش رفت یا همان‌طور که در خواب در بی‌زمانی غرق می‌شویم.

خودِ پروست گفته که فصل آخر کتاب آخر را درست پس از کتاب اول نوشته. یعنی پس از آن‌که در کتاب اول طرح کلی شخصیت‌ها را کشیده، به سراغ مهمانی عصرانه‌ای رفته که همه‌ی آن‌ها سال‌خورده و تغییریافته (شبیه به شخصیت‌های مهمانی بالماسکه‌ای) دور هم جمع شده‌اند. این موضوع نشان‌دهنده‌ی طرح دقیق پروست برای کتابش است که هرچند در طول سال‌ها مدام چیزی از آن کم شده یا به آن افزوده شده، اما از ابتدا مشخص بوده و تنها پس از خواندن کل کتاب است که برای ما مشخص می‌شود. طرحی که بر پایه‌ی تلاش بر یادآوری خاطرات چیده شد، خاطراتی که از دورترین و ملموس‌ترین حس‌های انسانی تا جنبه‌های اسنوب‌گونه‌ی زندگی اجتماعی را دربرمی‌گیرد.

راوی در نهایت در می‌یابد که راهِ به چنگ آوردن زمان بازیابی گذشته در خلق اثر هنری است و تصمیم می‌گیرد که پیش از آن‌که بمیرد - یا برای آن‌که نمیرد- کتابی بنویسد که در آن از زمان حال به گذشته‌اش نگاه کند و به یاد بیارد و بنویسد و جاودانه کند. هر چند، جست‌وجو همان‌قدر که درباره‌ی زمان گذشته است، تلاشی است برای آزادشدن از بند آن و راوی همان‌قدر که به یاد می‌آرد، فراموش می‌کند.
همین قرار گرفتن تلاش برای به‌یادآوردن و ثبت کردن در کنار خلأهای ناشی از فراموشی و یا کنار هم قرارگرفتن تلاش وسواس‌گونه‌ی راوی برای نشان‌دادن چیزهای دور و دست‌نیافتنی‌بودنِ آن‌ها و جدال میان خیلی تناقض‌های دیگر کم‌کم ساختمان جست‌وجو را بالا می‌برند و در نهایت بنایی عظیم می‌سازند که هنوز بعد از سال‌ها استوار و نو بر جای خود ایستاده است.
و ما خوش‌شانسیم که در زمانه‌ای بعد از پروست زندگی می‌کنیم.

در جستجوی زمان از دست رفته - ۶

کتاب ششم: گریخته

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۳۶۹ صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ چهارم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۵ از ۵

در ماه‌های سرشلوغی‌ام خواندمش، چند وقت یک بار بازش می‌کردم و چند صفحه می‌خواندم و بعضی وقت‌ها هم برمی‌گشتم داستان را از اوّل مرور می‌کردم که یادم بیاید تا الآن چه شده. تجربه‌ی جالبی برای خواندن جست‌وجو بود. چند صفحه می‌خواندم و آن چند صفحه به قبل و بعدی وصل نمی‌شدند، جزیره‌ای بودند میانِ کارهای روزمره، لذتِ خواندن فقط در لذت خواندن همان چند صفحه بود، نه در پی‌گیری خط داستان.

«گریخته» کتابِ تنهایی جست‌وجو است. راوی‌ای که مسحور «دوشیزگان شکوفا» و بعد اشرافیت شده بود، راوی‌ای که عشق و حسادت اسیرش کرده بودند، حالا کم‌کم می‌بیند که جادوهای زندگی‌اش برابرش باطل می‌شوند، رازها کشف می‌شوند و می‌بیند که آن هاله‌ی رمزگونه‌ای که پدیده‌ها را برایش جذاب و دست‌نیافتنی می‌کرد، آن‌چنان هم اهمیتی نداشت.

گریخته آغاز سراشیبی جست‌وجو برای رسیدن به پایان و شاید آغاز جست‌وجوی راوی در گذشته‌اش است. با راوی راه‌های طی‌شده را دوباره برمی‌گردیم، اما نه دقیقن از همان مسیر قبل. بُعد زمان خاطره‌ها را دست‌کاری کرده، نگاه راوی به ماجراها را تغییر داده و همین‌ها باعث می‌شود ماجرا را جور دیگری ببینیم. تکه‌های جاافتاده‌ی رمان کم‌کم پر می‌شوند و شخصیت‌ها به سرانجام می‌رسند: تابلوی جست‌وجو تقریبن دارد کامل می‌شود. فکر کردن به پایانِ جست‌وجو غمگینم می‌کند.

×××
«گاهی خواندن رُمان اندکی غمگینی ناگهان مرا به گذشته می‌برد، چون برخی رمان‌ها به سوگواری‌های بزرگ موقتی می‌مانند که عادت‌ها را به هم می‌زنند و ما را دوباره با واقعیت زندگی رویارو می‌کنند، اما فقط چند ساعتی، همانند یک کابوس، زیرا نیروهای عادت و فراموشی‌ای که از آنها زاده می‌شود، و شادی‌ای که به دنبال می‌آورند و حاصل ناتوانی مغز آدمی در مبارزه با آن نیروها و بازآفرینی حقیقت است، بینهایت قوی‌تر از القای بیش و کم هیپنوتزگونه یک کتاب خوب است که همانند هنر القایی اثری بسیار گذرا دارد.»

در جستجوی زمان از دست رفته - ۵

کتاب پنجم: اسیر

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۵۲۲ صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ پنجم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۵ از ۵

اگه «طرف گرمانت‌ها» رو کتابِ اشرافیت و «سدوم و عموره» رو کتاب بدی‌ها بگیریم، «اسیر» بی‌بروبرگرد کتابِ عشق جست‌وجوئه. آلبرتین معشوقه‌ی راوی به خونه‌ی راوی اومده و زندگی رنج‌آوری رو با هم شروع کردن. تو «اسیر» راوی به خاطر حسادت شدیدش -که لازمه‌ی عشقشه- آلبرتین رو تو خونه زندانی می‌کنه و همه‌ش دنبال اینه که آلبرتین اعتمادی رو به‌ش برگردونه که هیچ‌وقت به‌ش نداشته، دنبال اینه که تو آلبرتین ِ در دست‌رس همون جاذبه‌ای رو پیدا کنه که تو آلبرتین اثیری می‌دید.

عشق راوی به آلبرتین، مثل بقیه‌ی عشق‌های جست‌‌وجو، مایه‌ی آرامش نیست؛ هم‌زاد اضطرابه و برانگیزنده‌ی حسادت؛ دردیه که با آرامش کم‌تر نمی‌شه و با حسادت زیاد می‌شه. و این‌جا هم، عشق مثل خیلی چیزهای دیگه، جنبه‌ی فیزیکی پیدا نمی‌کنه؛ همه چی تو ذهن راوی می‌گذره و معشوقه‌ی به خواب رفته، یه نامه یا نهایتن بوسه برانگیزنده‌ی حس‌های راوی‌ان، حس‌هایی که به تدریج شاخ‌وبرگ می‌گیرن. پروست حس‌هاش رو می‌کاوه و به قنات‌هایی از احساسات ما می‌رسه که تو سطح پایین‌تری از خودآگاه ما به هم راه پیدا می‌کنن. همین باعث می‌شه که علی‌رغم این‌که راوی جست‌وجو راوی خاصیه، ولی از تجربه‌های مشترک آدم‌ها حرف برنه که برای راوی یک جور خاصه و تو ذهن هر خواننده‌ای یه جور شکل می‌گیره و خاص می‌شه.

«اسیر» اولین جلد جست‌وجوئه که بعد از مرگ پروست چاپ شده. در واقع، نسخه‌ی موجود، نسخه‌ی نهایی کتاب نیست و از رو دست‌نوشته‌ی پروست چاپ شده. از اون‌جا که پروست عادت داشته کتاب رو مدام بازنویسی می‌کرده و هی کاغذ این‌ور اون‌ور کاغذ اصلی می‌چسبونده، به نظر می‌رسه یه جاهایی برچسب‌ها از یه جا دیگه اومدن تو اون صفحه، مثلن می‌گه فلانی مُرده در حالی که چند صفحه بعد می‌بینیم یارو زنده‌س. یه جاهایی هم هست که یادش رفته جمله رو تموم کنه.

×××
«سرشتی که می‌کوشیم انکار کنیم به هر حال در درون ما هست. چنین است که گاهی ما وقت خواندن شاهکار تازه‌ای از یک نابغه، با خوشحالی همه‌ی اندیشه‌هایی را در آن می‌بینیم که خود نیز داشته امّا بی‌ارزش پنداشته بودیم، همه‌ی شادی‌ها یا غم‌هایی که در خود مهار کرده بودیم، دنیایی از احساس‌هایی که ناچیز می‌شمردیم امّا از کتابی که در آن دیده‌امشان می‌آموزیم که احساس‌هایی ارزشمندند.»

آقای پروست

سلست آلباره، ژرژ بلمون
ترجمه شهرزاد ماکویی، مینو حسینی
انتشارات آگه
۴۸۸ صفحه، ۹۵۰۰ تومان
چاپ اول، زمستان ۱۳۸۹، تهران
۲.۵ از ۵

ماجرا از این قرار است که پنجاه سال بعد از مرگ مارسل پروست، مستخدم و نزدیک‌ترین فرد به او در هشت سال آخر زندگی‌اش، تصمیم می‌گیرد زندگی «آقای پروست» را، همان طور که واقعن بوده، آشکار کند. ابن کتاب حاصل هفتاد ساعت گفت‌وگوی سلست آلباره است با ژرژ بلمون، روزنامه‌نگار فرانسوی و مترجم آثاری از هنری جیمز، گراهام گرین و ... که گفت‌وگوهای مشهوری هم با بعضی از ستاره‌های هالیوود انجام داده است.

سلست آلباره نمونه‌ی یک خدمتکار وفادار و قابل اطمینان است، تا حدی که بعد از مرگ پروست، سی‌ودو دفتر سیاه که  دست‌نوشته‌ها و طرح‌های اولیه‌ی «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» را در خود داشتند، طبق وصیت سوزاند و از این جهت در مقابل افرادی مانند ماکس برود قرار می‌گیرد که چاپ آثار را بر وفاداری به فرانتز کافکا مقدم دانست.

کتاب، با ازدواج سلست و ادیلن آلباره – راننده‌ی شخصی پروست – آغاز می‌شود و با شرح ارتقای او از نامه‌رسان به دستیار شخصی، خانه‌دار و محرم اسرار پروست ادامه می‌یابد، شرحی بیش از اندازه مطول و با جزئیاتی کسل‌کننده. واضح است که سلست، دقت بیش از حد به جزئیات را از ارباب خود آموخته، ولی جزئی‌نگری‌ِ افراطی که «در جست‌وجوی زمان از دست رفته» را بدون آن نمی‌توان تصور کرد، در «آقای پروست» تبدیل شده به توصیف فرسایند‌ه‌ای از کوجک‌ترین اتفاقاتی که شاید ممکن است در سال‌های اول زندگی سلست در روستا اتفاق افتاده باشند و حتا چندان ارتباطی به "آقای پروست" ندارند، یا شرح روزمره‌گی‌ها، معاشرت‌ها و برخوردهایی که تنها ممکن است از دیدگاه خاله‌زنکی جالب باشند.

شیفتگی سلست نسبت به پروست در جای‌جای کتاب مشخص است. ظاهرن پروست به چنان مقام مقدسی نزد سلست رسیده‌ بوده که تصویر بی‌نقص و کاملِ ذهنیِ او، چشم‌اش را بر حقایقی بسته، از جمله هم‌جنس‌گرا بودن پروست که در هیچ جا به آن اشاره‌ای نشده، ولی به نظر می‌رسد در آفرینش و جزئیاتِ «جست‌وجو» بی‌تاثیر نبوده است. البته با خواندن عادت‌های آقای نویسنده و سبک زندگی خاص او، دیدن‌اش به صورت خدای بی‌عیب‌ و نقص، برای کسی که با او زندگی می‌کند و باید کاملن گوش به فرمان‌اش باشد اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد، ولی این مساله جامعیت کتابی که قرار بوده فراتر از خاطره‌گویی، تصویر پروست را در ذهن مردم، همان گونه که بوده شکل دهد، کم کرده.

ترجمه‌ی متن به طور کلی روان و  کم‌سکته است، ولی کوتاهی زیادی به خصوص در ترجمه‌ی عنوان کتاب‌های پروست به چشم می‌خورد. ظاهرن مترجمان نیازی ندیده‌اند که از نام‌های شناخته شده و جاافتاده‌ی هفت‌ جلد جست‌وجو در ترجمه‌ی خود استفاده کنند و اشکالِ بزرگ‌تر جایی نمود پیدا می‌کند که در چند جا، اسم کتابِ پنجم، «La Prisonnière»، «زن زندانی» و در جاهای دیگر، مطابق اسم شناخته شده‌ی این جلد در ایران، «اسیر» ترجمه شده که خواننده‌ی نا‌آشنا ممکن است به اشتباه تصور کند این دو، دو کتابِ متفاوت‌اند.

جزئیات کتاب در بسیاری از موارد زائد و خسته‌کننده‌اند، ولی اگر بتوانید ۴۶۸ صفحه خاطره‌گویی یک پیرزن هشتاد و دو ساله و بیست صفحه نامه‌نگاری و عکس را تا انتها تاب بیاورید، "آقای پروست" در ذهن شما از سیبیلوی اخمویی که دست در زیر چانه، به راست متمایل شده و ژستِ متفکر گرفته تبدیل می‌شود به فردی خوش‌صحبت، جذاب، لاغر و مرتب و اگر کمی تخیل داشته باشید، می‌بینید‌اش که با لبخندی بر لب، لباس سفید راحتی بر تن، آرام و شمرده و با صدایی لطیف و البته با لحن زیبای فرانسوی، از سردی قهو‌ی دومِ روز‌ش گله می‌کند.

در جستجوی زمان از دست رفته - ۴

کتاب چهارم: سدوم و عموره 

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۶۷۵ صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ پنجم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۴ از ۵

شروع خوندن یه کتاب واسه من یعنی شروع یه رابطه‌ی جدید با نویسنده، یا شریک‌شدنِ تجربه‌های شخصی نویسنده. حالا اگه با کتابی مثل جست‌وجو طرف باشیم که توش پروست می‌آد حس‌های ناخودآگاهش رو می‌کاوه، رو جزئی‌ترین چیزها دقیق می‌شه و هم‌زمان یه تصویر گسترده از جامعه‌ی اطرافش هم می‌ده، این رابطه صمیمانه‌تر هم می‌شه، در نتیجه افت‌وخیزش هم بیش‌تر می‌شه.

«سدوم و عموره» بیش‌تر قسمت‌های افت این رابطه بود. قسمت زیادی از کتاب به توصیف و شرح زندگی محفلی می‌گذشت و راوی همه‌ی وقتش رو تو مهمونی‌ها و محافل می‌گذروند. چیزی که کم‌وبیش تو طرف گرمانت‌ها هم دیده می‌شد. به نظرم وسواس پروست برای نقد و دست‌انداختن محفل‌نشین‌ها و اسنوب نشون‌دادن آدم‌ها بیش‌ازحد بود. نکته‌ی برجسته‌ی دیگه تو «سدوم و عموره» مسأله‌ی همجنس‌گرایی بود. راوی به خاطر حضور شخصیت‌های همجنس‌گرا می‌آد روحیات اون‌ها رو موشکافی می‌کنه و به همجنس‌گرابودن بقیه شک می‌کنه. [سدوم و عموره دوتا از شهرهای قوم لوط‌ تو کتاب‌مقدس‌ان]
البته بگم، جاهایی هم بود که این رابطه به بهترین لحظاتش می‌رسید. مثل جاهای مربوط به رابطه‌ی راوی با آلبرتین یا شرح دقیق خواب و رؤیا و از همه به‌تر روبه‌رو شدن راوی با خلأ مرگ.

تو مقدمه، سحابی این جلد رو تو جریان «جست‌وجو»ی راوی از این نظر مهم می‌دونه که راوی درگیر گناه‌ها و بدی‌ها (مثلاً تنبلی و دو رویی) می‌شه و می‌گه که راویِ جست‌وجو برای «شناخت بدی برای رسیدن به نیکی» باید این وضع رو می‌گذروند. مثل کمدی الهی که با دوزخ شروع می‌شه.

کلاً احساس متناقضی نسبت به جست‌وجو دارم، از یه طرف دوست دارم زودتر تمومش کنم، بعد هی از اول تا آخر رو مرور کنم و حال کنم، از طرف دیگه هم نگرانم که داره تموم می‌شه.
راستی یه جمله‌ی دو صفجه و نیمی هم تو این جلد پیدا کردم، یعنی تقریباً ۱۰ برابر طولانی‌تر از جمله‌ی پایین.

×××
«در آشوب مه‌های شب که هنوز ژنده‌پاره‌های صورتی و آبی‌شان بر آبهای آشفته از پسمانده‌های صدفی سپیده پراکنده بود قایق‌هایی می‌گذشتند، خنده‌زنان بر نور مورّبی که بادبانها و نوک دکلشان را چون زمان بازگشتشان در شامگاه زردگون می‌کرد: صحنه‌ی خیالی، لرزان و خالی، تنها یادی از غروبی، که چون شامگاهان بر رشته‌ی ساعتهای روز استوار نبود که به عادت آنها را پیش از فرارسیدنش در نظر می‌آوردم، از هم گسیخته، آشفته، حتی واهی‌تر از تصویر دهشتناک مونژوون که موفق نمی‌شد محوش کند، بپوشاندش، پنهانش کند - تصویر شاعرانه‌ی عبثِ خاطره و خواب.

در جستجوی زمان از دست رفته - ۳

کتاب سوم: طرف گرمانت ۱و۲

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۸۰۳ صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ دوم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۴.۵ از ۵

«طرف گرمانت» بسطِ یکی از اصلی‌ترین مضمون‌های جست‌وجوئه: دنیای اشرافیت. پروست تو «طرف گرمانت‌» تحلیل دقیق و وسواس‌گونه‌ای از رفتارهای محفلی و اشرافی زمان خودش ارائه می‌ده. راوی که حالا به نظر جوون می‌آد، به شدت مجذوب خاندان اشرافی گرمانت‌ها و به خصوص دوشس دوگرمانت شده. درباره‌ی دوشس خیال‌بافی می‌کنه و سعی می‌کنه به محفل‌های گرمانت‌ها راه پیدا کنه. بحث‌های سیاسی اون زمان، بحث درباره‌ی خانواده‌های مختلف، اشراف مختلف و گاهی هم ادبیات و هنر بحث رایج این محفل‌هاس. راوی وقتی هم که به راحتی پاش به این محافل باز می‌شه، از بحث سطحی و اسنوبی رایج محافل دل‌زده می‌شه و می‌بینه هیچ چیز خاصی پشت اون اسم‌های بزرگ نیست. هرچند این بحث‌ها و محافل قابل تعمیم به هر زمان و هر جامعه‌ای‌ هستند، ولی پرحرفی بیمارگونه‌ی پروست گاهی برام حوصله‌سَربَر می‌شد، همون‌طور که اشراف باعث دل‌زدگی راوی هم شدن.

البته «طرف گرمانت» فقط این چیزام نبود. فصل‌های باورنکردنی تلفن و توضیح صدای پشت تلفن و بعدش مرگ مادربزرگ راوی، برگشت آلبرتین [معشوق راوی] و بقیه‌ی شخصیت‌ها و اتفاق‌ها، به شکل تازه، خوندن این جلد رو به شدت لذت‌بخش می‌کرد. یه جورایی این برگشت‌ها و عوض‌شدن‌ها گذر زمان رو تو ذهنم پررنگ‌تر می‌کرد. انگار با برگشتِ شخصیت یا مکان هم تغییرش دیده می‌شه، هم گذشته‌ش احضار می‌شه. ضمن این‌که وقتی شخصیت‌هایی که تو دو جلد اول پراکنده باهاشون روبه‌رو شده بودیم، تو مهمونی‌های این کتاب جمع می‌شن و تحلیل جدیدی ازشون به دست می‌آد، یه جوری حضورشون هم تو دو جلد اول توجیه می‌شه.

الآن می‌تونم قاطع‌تر این رو بگم که «جست‌وجو» ما رو تو دنیای تازه‌ای که می‌سازه غرق می‌کنه. دنیایی که انگار یه سطح ناخودآگاه‌تر از زندگی ماست.

×××
«اغلب می‌گوییم که زمان مرگ نامعلوم است، اما هنگام گفتنش این زمان را چنان در نظر می‌آوریم که در فضایی گنگ و دوردست جای داشته باشد، تصور نمی‌کنیم که ربطی با روزی داشته باشد که آغاز شده است و معنی‌اش این باشد که مرگ –یا نخستین چنگ‌اندازی جزئی‌اش بر ما، که پس از آن دیگر رهایمان نمی‌کند- شاید در همین بعدازظهر فرا رسد، بعدازظهری نه چندان نامعلوم، که برنامه‌ی همه‌ی ساعتهایش از پیش ریخته شده است.»

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند [طرف گرمانت ۱، طرف گرمانت ۲]

برچسب: مارسل پروست، مهدی سحابی، نشر مرکز

در جستجوی زمان از دست رفته - ۲

کتاب دوم: در سایه‌ی دوشیزگان شکوفا 

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۶۹۵ صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ ششم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۵ از ۵

«آنچه آینده‌ می‌نامیم، آینده‌ی اثر هنری است، باید که خود اثر آیندگانش را پدید آورد... بنابراین اگر اثر در پرده بماند و تنها آیندگان آن را بشناسند، اینان برای آن اثر آیندگان نیستند، بلکه جرگه‌ای از هم‌عصرانی‌اند که فقط پنجاه سال دیرتر زندگی می‌کنند.»
فقط خود پروست می‌تونست احساسی رو که موقع خوندن جست‌وجو به‌م دست می‌ده توصیف کنه: هم‌عصربودن با آدم‌هایی که از نود سال پیش دارن این کتاب بزرگ رو می‌خونن... همه‌ی خواننده‌های این کتاب هم‌عصر پروستند. این کم دل‌خوشی‌ای نیست.

به نظرم اومد مضمون‌های پروستی تو این کتاب بیش‌تر از کتاب اول وجود داشتند. گذر زمان و تأثیرش روی ذهن و حس‌های انسان از مهم‌ترین مضمون‌های جست‌وجوئه. انگار کل هفت‌جلدی که پروست نوشته، جست‌وجوی راوی تو زندگی گذشته‌ش و در نتیجه چگونگی به‌خاطرآوردنِ گذشته‌شه. این‌که خاطره‌ها چه‌جوری شکل می‌گیرن، چه چیزایی اون‌ها رو قوی می‌کنه، گذر زمان چه‌طوری رو اون‌ها تأثیر می‌ذاره و چه‌طور واقعیتِ چیزها خاطره‌شون رو به‌روز می‌کنه؛ از تم‌های اصلی فصل دوی کتابه [نام جاها: جا]. مثلاً برداشت راوی از «دختران شکوفا» -دسته‌دخترایی که راوی لب دریا تو بلبک می‌بینه- با هربار دیدن اون‌ها تازه می‌شه. از طرف دیگه، عادت‌کردن به محیط‌ها و آدم‌هاییه که برای راوی ناآشنان هم از چیزایی بود که تو این کتاب زیاد تکرار می‌شد. محفل‌های اودت، اتاق راوی تو بلبک، دوری از ژیلبرت... اینا چیزایی‌ان که گذر زمان برای راوی حل می‌کنه. 

مضمون دیگه‌‌ای هم که تو مقدمه توضیح داده شده، قضیه‌ی آفرینش و نقد هنره. تو کتاب اول کیفیت یه جمله‌ی موسیقی و حسی که رو آدم می‌ذاره گفته می‌شد. این‌جا  «الستیر نقاش» و «برگوت نویسنده» از نقاشی و نویسندگی و چگونگی آفرینش اون‌ها می‌گن. راوی هم که خواننده‌ی کتاب‌ها و بیننده‌ی نقاشی‌ها و منظره‌هاس... همه جا پرسه می‌زنه و از حس‌هاش و چگونگی برانگیخته‌شدنشون می‌گه.

خلاصه که عظمت کتاب پروست کم‌کم داره واسه‌م روشن می‌شه.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند

در جستجوی زمان از دست رفته - ۱

کتاب اول: طرف خانه‌ی سوان

مارسل پروست
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر مرکز
۶۰۲ صفحه، قیمت دوره‌ی ۷ جلدی: ۷۰۰۰۰ تومان
چاپ نهم [ویرایش دوم]، ۱۳۸۸
۱۰ از ۱۰

«جست‌وجو» رو پایه‌ی «تداعی یادها» شکل گرفته. تاریکی شب‌هایِ بی‌خوابی ذهن راوی رو به خاطره‌ها و حس‌های گذشته می‌بره. مثلاً بخش اول درباره‌ی کودکی راویه تو «کومبره». شب‌هایی که آقای سوان می‌اومده خونه‌شون و راوی واسه خواب می‌رفته اتاقش و منتظر می‌مونده تا مادرش بیاد بوسش کنه.  راوی پرسه‌زنی‌هاش تو کومبره رو هم توضیح می‌ده. بخش دوم درباره‌ی عشق سوان به اودته که قبل از تولد راوی اتفاق افتاده و به قول سحابی واسه راوی جنبه‌ی «ماقبل تاریخ» داره. بخش سوم، «نام جاها: نام»، درباره‌ی عشق راوی به ژیلبرت تو دوران کودکی و بازی‌های کودکانه‌شونه.

علاوه بر داستان‌هایی که تعریف می‌شه، «جست‌وجو» پر از چیزیه که سحابی اسمشو گذاشته «شیمی عواطف». یعنی توضیح حس‌ها و حالت‌های انسانی: چه‌جوری به‌وجود می‌آن، چی کار می‌کنن، چه‌جوری می‌گذرن و... توضیح‌هایی که راوی درباره‌ی عشق سوان به اودت می‌ده یه جور توضیح  خود عشق و تأثیراتشه. این‌که چه‌طوری عشق باعث برانگیختن حسادت می‌شه و حسادت عشق رو تقویت می‌کنه و خیلی چیزهای دیگه. یا چند صفحه درباره‌ی اینه که یه جمله‌ی خاص از یه موسیقی چه تأثیری رو راوی می‌ذاره. یا تو «نام جاها: نام» راوی توضیح مفصلی می‌ده درباره‌ی این‌که چه‌جوری با شنیدن اسم‌های خاص، تصویرها و حس‌های خاص سراغش می‌آد.

باید اشاره کنم به این‌که از شگردهای پروست جمله‌های بلند و تودرتوئه. گاهی جمله‌ها چند خط می‌شن و پاراگراف‌ها چند صفحه‌. این یکی از دلایل اینه که خوندن کتاب سخته و حوصله می‌خواد. ولی تجربه‌ی خوندن پروست از اون تجربه‌هاییه که نباید ازش گذشت؛ نه فقط به خاطر ارزش ادبی کتاب و اینا، به خاطر  تأثیری که رو زندگی آدم می‌ذاره، نگاهی که به آدم می‌ده.

برچسب: مارسل پروست، مهدی سحابی