آقای پروست
سلست آلباره، ژرژ بلمون
ترجمه شهرزاد ماکویی، مینو حسینی
انتشارات آگه
۴۸۸ صفحه، ۹۵۰۰ تومان
چاپ اول، زمستان ۱۳۸۹، تهران
۲.۵ از ۵
ماجرا از این قرار است که پنجاه سال بعد از مرگ مارسل پروست، مستخدم و نزدیکترین فرد به او در هشت سال آخر زندگیاش، تصمیم میگیرد زندگی «آقای پروست» را، همان طور که واقعن بوده، آشکار کند. ابن کتاب حاصل هفتاد ساعت گفتوگوی سلست آلباره است با ژرژ بلمون، روزنامهنگار فرانسوی و مترجم آثاری از هنری جیمز، گراهام گرین و ... که گفتوگوهای مشهوری هم با بعضی از ستارههای هالیوود انجام داده است.
سلست آلباره نمونهی یک خدمتکار وفادار و قابل اطمینان است، تا حدی که بعد از مرگ پروست، سیودو دفتر سیاه که دستنوشتهها و طرحهای اولیهی «در جستوجوی زمان از دست رفته» را در خود داشتند، طبق وصیت سوزاند و از این جهت در مقابل افرادی مانند ماکس برود قرار میگیرد که چاپ آثار را بر وفاداری به فرانتز کافکا مقدم دانست.
کتاب، با ازدواج سلست و ادیلن آلباره – رانندهی شخصی پروست – آغاز میشود و با شرح ارتقای او از نامهرسان به دستیار شخصی، خانهدار و محرم اسرار پروست ادامه مییابد، شرحی بیش از اندازه مطول و با جزئیاتی کسلکننده. واضح است که سلست، دقت بیش از حد به جزئیات را از ارباب خود آموخته، ولی جزئینگریِ افراطی که «در جستوجوی زمان از دست رفته» را بدون آن نمیتوان تصور کرد، در «آقای پروست» تبدیل شده به توصیف فرسایندهای از کوجکترین اتفاقاتی که شاید ممکن است در سالهای اول زندگی سلست در روستا اتفاق افتاده باشند و حتا چندان ارتباطی به "آقای پروست" ندارند، یا شرح روزمرهگیها، معاشرتها و برخوردهایی که تنها ممکن است از دیدگاه خالهزنکی جالب باشند.
شیفتگی سلست نسبت به پروست در جایجای کتاب مشخص است. ظاهرن پروست به چنان مقام مقدسی نزد سلست رسیده بوده که تصویر بینقص و کاملِ ذهنیِ او، چشماش را بر حقایقی بسته، از جمله همجنسگرا بودن پروست که در هیچ جا به آن اشارهای نشده، ولی به نظر میرسد در آفرینش و جزئیاتِ «جستوجو» بیتاثیر نبوده است. البته با خواندن عادتهای آقای نویسنده و سبک زندگی خاص او، دیدناش به صورت خدای بیعیب و نقص، برای کسی که با او زندگی میکند و باید کاملن گوش به فرماناش باشد اجتنابناپذیر به نظر میرسد، ولی این مساله جامعیت کتابی که قرار بوده فراتر از خاطرهگویی، تصویر پروست را در ذهن مردم، همان گونه که بوده شکل دهد، کم کرده.
ترجمهی متن به طور کلی روان و کمسکته است، ولی کوتاهی زیادی به خصوص در ترجمهی عنوان کتابهای پروست به چشم میخورد. ظاهرن مترجمان نیازی ندیدهاند که از نامهای شناخته شده و جاافتادهی هفت جلد جستوجو در ترجمهی خود استفاده کنند و اشکالِ بزرگتر جایی نمود پیدا میکند که در چند جا، اسم کتابِ پنجم، «La Prisonnière»، «زن زندانی» و در جاهای دیگر، مطابق اسم شناخته شدهی این جلد در ایران، «اسیر» ترجمه شده که خوانندهی ناآشنا ممکن است به اشتباه تصور کند این دو، دو کتابِ متفاوتاند.
جزئیات کتاب در بسیاری از موارد زائد و خستهکنندهاند، ولی اگر بتوانید ۴۶۸ صفحه خاطرهگویی یک پیرزن هشتاد و دو ساله و بیست صفحه نامهنگاری و عکس را تا انتها تاب بیاورید، "آقای پروست" در ذهن شما از سیبیلوی اخمویی که دست در زیر چانه، به راست متمایل شده و ژستِ متفکر گرفته تبدیل میشود به فردی خوشصحبت، جذاب، لاغر و مرتب و اگر کمی تخیل داشته باشید، میبینیداش که با لبخندی بر لب، لباس سفید راحتی بر تن، آرام و شمرده و با صدایی لطیف و البته با لحن زیبای فرانسوی، از سردی قهوی دومِ روزش گله میکند.