خرده جنایتهای زناشوهری
اریک امانوئل شمیت
ترجمهی شهلا حائری
نشر قطره
88 صفحه، 800 تومان
چاپ دوم، 1385
8 از 10
اول فکر میکنی قضیه خیلی پیشپاافتاده و ساده است، یعنی مردی در اثر حادثهای حافظهاش را از دست داده و حالا که به خانه برگشته، زنش تلاش میکند که حافظهی او را برگرداند. بعد میبینی نه، مرد یک چیزهایی یادش است و میخواهد زنش را امتحان کند و زن داشته از فرصت استفاده میکرده و میخواست مرد دلخواه و آرمانیاش را بسازد. بعدتر توجهات به خود حادثه جلب میشود؛ اول زن ادعا میکند که شوهر از روی پلهها افتاده، بعد میگوید که مرد، قصد داشت او را بُکُشد و او در صدد دفاع برآمده و مجسمهای را به سر شوهر کوبیده، بعد خود شوهر میگوید که همهچیز یادش بود و همهی اینها بازی بوده و خوب یادش است که زن، پشت پرده منتظر مانده که شوهر خانه بیاید و او را از پشت، به قصد قتل، بزند. تا اینجا که میرسد، زن و شوهر، بارها از هم معذرت خواستهاند و بارها همدیگر را بخشیدهاند. یکبار زن، و بار دیگر مرد، بار و بندیلش را بر میدارد تا برود، ولی هردوشان بر میگردند و در نهایت، با یادآوری مجدد روز آشناییشان، تصمیم میگیرند به زندگیشان ادامه دهند.
این کل ماجرا بود و شاید نوشتن همهی آن، کسی را ترغیب نکند به خواندن خود نمایشنامه، ولی همهی اینها، خلاصهای از سطح نوشتهاند. اشمیت توانسته به کنه یک زندگی زناشوهری نوعی دستپیدا کند و خوانشی از آن را در قالب یک نمایش تکپردهای با دو بازیگر ارائه کند. شخصیتها در متن نمایش به خوبی ساخته و حتا روانکاوی میشوند. خود «خرده جنایتهای زناشوهری» نام کتابی است که مرد نمایش نوشته و در آن نظریهی بدبینانهاش در مورد زناشویی را توضیح داده که:
... تو این کتاب زندگی زناشویی رو مثل مشارکت دو قاتل معرفی میکنم. چرا؟ برای اینکه از همون اول، تنها چیزی که باعث میشه یک زن و مرد با هم باشن خشونته، این کششی که اونارو به جون هم میاندازه، که بدنشونو به هم میچسبونه، ضربههایی که با آه و ناله و عرق و بیداد توامه، این نبردی که با تموم شدن نیروشون خاتمه میگیره، این آتشبسی که اسمشو لذت میذارن همهاش خشونته... (ص. 44)
برچسب: اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامه