نقشههایت را بسوزان
ترجمهی مژده دقیقی
انتشارات نیلوفر
۲۴۱ صفحه، ۴۵۰۰ تومان
چاپ دوم، بهار ۸۸
۳ از ۵
«نقشههایت را بسوزان» مجموعه داستانی است که مژده دقیقی از میان داستانهای برگزیدهی چاپشده در مجلههای آمریکایی و کانادایی بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ انتخاب و ترجمه کرده. به جز استیون کینگ و جویس کرول اوتس، بقیهی نویسندهها در ایران معروف نیستند و انگار چندتایشان در خودِ آمریکا هم استعدادهای تازهکشفشدهاند و آنقدرها معروف نیستند.
داستانها از نظر سبک و شیوهی روایت متنوعاند و ماجرای هر کدام جذاب است، مثلن داستان اوتس فقط با نامهنگاری پیش میرود و در خلال نامههای دو دخترخاله که سر پیری هم را پیدا کردهاند، ماجرایی از جنگ جهانی دوم هم روایت میشود، یا داستانِ «پسری در ساکیتوس» سخنرانی کسی است که ناقل بیماری طاعون در کشورهای آمریکایی جنوبی بوده، یا «کمین» داستان دو کودکی است که در بازیهایشان مدام با دشمن فرضیشان میجنگند تا در نهایت بمیرند و صحنهی مرگ پدر یکیشان را بازسازی کنند.
با وجود این استاندارد بالا و تنوع ظاهری، داستانها شبیه به هماند. شبیه به هم پیش میروند، ماجراهای فرعیشان شبیه به هم است و در کل یک جور نگاه بر همهشان حاکم است، انگار دنیای شخصی هر نویسنده در قالبی از پیش طراحیشده ریخته میشود. با شناختی که ما در ایران از جریان داستاننویسی آمریکایی پیدا کردهایم، فکر میکنم شبیه به اتفاقی که در هالیوود برای سینمای آمریکا افتاد و نتیجهاش شد فیلمهایی با استانداردهای بالا ولی مثل هم، دارد برای داستاننویسی آمریکا هم میافتد؛ کیفیت فنی بالاست، همه چیز همانجایی است که باید باشد، ولی اتفاق تازهای نمیافتد.
راستش فکر کردم شاید بدبین شدهام و دارم شلوغش میکنم، اما بعد از این کتاب «یک مهمانی، یک رقص» را شروع کردم و دیدم چهقدر صدای نویسنده و تلاشش برای جور دیگر داستانگفتن نسبت به داستانهای این مجموعه توش مشهود است. البته میشود امیدوار بود که شناخت ما شناخت ناقصی باشد و داستاننویسی آمریکا محدود به ترجمههایی که ازش میشود، نباشد.
در میان داستانهای این مجموعه، «کمین» با اختلاف بهترین داستان بود؛ بعد از آن خودِ داستان «نقشههایت را بسوزان» با وجود آنکه شبیه به همین جریانی بود که گفتم، نسبت به داستانهای دیگر کاملتر و چندلایهتر بود. «نقشههایت را بسوزان» سومین مجموعه از منتخب داستانکوتاههای امریکایی معاصر است که مژده دقیقی انتخاب و ترجمه کرده؛ دوتای قبلی «مشقتهای عشق» و «اینجا همهی آدمها اینجوریاند» بود.