آشنایی با ویرجینیا وولف

پل استراترن
ترجمه‌ی مرجان رضایی
نشر مرکز
۱۰۴ صفحه، ۲۲۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۷
۳ از ۵

کتاب از مجموعه‌ی آشنایی با نویسندگانه که پل استراترن نوشته و نشر مرکز چاپ کرده. راستش تعداد صفحات کم، اسم فارسی و اسم انگلیسی کتاب (Virginia Woolf in 90 Minutes) این حسو به‌م می‌داد که قراره کلیاتی درباره‌ی وولف و کتاب‌هاش بگه که همه جا می‌گن و عملن چیز جدیدی درباره‌ی وولف نگه. ولی این‌جوری نبود.

استراترن بیش‌تر به زندگی وولف می‌پردازه و سعی می‌کنه شخصیت پیچیده‌ی وولف و بحران‌های روحی متعددی که پشت سر گذاشته رو توضیح بده. هر جا تو زندگی وولف به نوشتن کتاب می‌رسیم خود کتاب، نقشش تو زندگی وولف و اهمیتش تو ادبیات جهان رو می‌گه، ولی خیلی کم وارد نقد کتاب می‌شه. فقط خطوط پررنگ زندگی وولف رو می‌کشه و در نهایت برای ما چهره‌ای از وولف رسم می‌کنه که احتمالن به خودش شباهت زیادی داره، ولی فاقد جزئیات و ریزبینیه.

در مقایسه با کتاب «ویرجینیا وولف» که تازگی نشر هرمس تو مجموعه‌ی زندگی‌نامه‌ی نویسنده‌هاش چاپ کرده و نویسنده‌ش -جان لیمن- از آشناهای وولفه، به نظرم این کتاب مفیدتر و حتا جامع‌تر بود. جان لیمن تقریبن همه‌ی اتفاق‌ها رو به یه مقدار توضیح می‌ده، اطلاعات خاله‌زنکی می‌ده و انگار قادر نیست تشخیص بده که کجای زندگی وولف ارزش پرداخت بیش‌تر داره. ولی هوشیاری استراترن تو تشخیص نقاط مهم زندگی وولف، پرداختن به اون‌ها، داشتن استراتژی مشخص برای کتاب و حذف اتفاق‌های بی‌ربطه.

ترجمه‌ی کتاب قابل قبوله و حتا نقل قول‌های رمان‌های وولف هم به نظرم خوب ترجمه شده. اگه می‌خواید تصویرتون از ویرجینیا وولف چیزی دقیق‌تر از زن افسرده‌ای باشه که سنگ تو جیب می‌ذاره و به ته رودخونه می‌ره و حوصله‌تون نمی‌آد زندگی‌نامه‌ی مفصلی رو که کاترین بل (خواهرزاده‌ی وولف) نوشته بخونید، این کتاب می‌تونه کمکتون کنه.

ارنست همینگوی

آنتونی برجس
ترجمه‌ی احمد کسایی‌پور
انتشارات هرمس
۱۸۱ صفحه، ۳۵۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۷
۴ از ۵

همینگ‌وی سال ۱۸۹۹ دنیا اومد. ۱۹ ساله بود که رفت جنگ و توش مجروح شد. به پاریس رفت و اون‌جا با نویسنده‌های بزرگ دیدار کرد و باهاشون بوکس بازی کرد. داستان‌های خوب می‌نوشت و به منتقداش بدو‌بی‌راه می‌گفت. بعد عاشق اسپانیا و گاوبازی شد. زن اولش رو ترک کرد و حسرتش همیشه به دلش موند. تو جنگ‌های داخلی اسپانیا و جنگ جهانی دوم به عنوان خبرنگار حضور داشت، به آفریقا رفت. شیر شکار کرد، ماهی‌گیری کرد، گاوبازی کرد. یه دوره‌ طولانی کتاب خوب ننوشت و خودش رو تکرار کرد، از سبک خودش -ساده، واقعی و شفاف‌نوشتن- دور شد. نظم زندگیش به هم خورد و منتقدا ازش انتقاد کردن و خودش واسه بقیه خط‌ونشون کشید. تا این‌که پیرمرد و دریا رو نوشت، جایزه‌ی پولیتزر و نوبل رو گرفت. ولی بعد مشروب‌خور شدید شد، متوهم شد و بدنش کم آورد. آخرش نویسنده‌ای که تو پیرمرد و دریا نوشته بود: «آدمیزاد را می‌شود نابود کرد، ولی نمی‌شود شکست داد.» جلوی زندگی واقعی‌ش و ضعف‌هاش شکست خورد و سال ۱۹۶۱ خودکشی کرد.

این کلیت ماجراس، ولی همه‌ش نیست. تو همه‌ی زندگی‌نامه‌های همینگ‌وی، پاراگراف بالا بالاخره یه جوری گفته می‌شه. چیزی که واسه من همیشه سؤال بود و واسه جوابش این کتاب رو خوندم، اینه که چی شد که همینگ‌ویِ مبارز این‌جوری کم آورد. خوبی کار برجس اینه که حقیقت رو بدون افسانه‌سازی یا احساسات می‌گه، برداشت خودش رو -به جز جاهایی که درباره‌ی کتاب‌های همینگ‌وی قضاوت می‌کنه- خیلی وارد قضیه نمی‌کنه تا خود حقیقت خودبه‌خود ایجاد معنا کنه. شاید واسه همین باشه که تونستم از لابه‌لای جوونی‌های همینگ‌وی ضعف‌های شخصیتی‌ای رو که به زوالش می‌رسه پیدا کنم.

آنتونی برجس خودش منتقد و رمان‌نویسه و رمان «پرتقال‌کوکی» رو نوشته که کوبریک از روش همین فیلم رو ساخته. کتاب هم از مجموعه‌ی زندگی‌نامه‌ی نویسنده‌هاس که هرمس دو سال پیش چاپ کرد. کیفیت چاپ این مجموعه خیلی خوبه. عکس‌های زیادی هم از دوره‌های مختلف زندگی نویسنده‌هه داره. به جز این کتاب از این مجموعه زندگی‌نامه‌ی جین آستین، خواهران برونته، اسکار وایلد، هنری جیمز، جویس و فیتزجرالد چاپ شده.

×××
«لحن همینگوی موهبت تازه و اصیلی در عالم ادبیات بود. همه‌ی جوانهایی که شروع به نوشتن می‌کنند طنین این لحن را در گوش خود می‌شنوند. و نظام اخلاقی همینگوی در زمینه‌ی شجاعت، قهرمان همینگوی و ایستادگی خویشتندارانه‌اش در مقابل دشواریها، تأثیری فراتر از ادبیات بر جا گذاشته است. با اینکه نقایص شخصیت او سرانجام نوشته‌هایش را از توش و توان انداخت، همینگوی در بهترین آثارش نیروی دوران‌سازی‌ست که به قدر جویس و فاکنر و اسکت فیتزجرالد اهمیت دارد. و همینگوی حتی در بدترین آثارش هم به یاد ما می‌آورد که در مصاف ادبیات نخست باید به مصاف زندگی رفت.»

برچسب:  ارنست همینگ‌وی، احمد کسایی‌پور، نشر هرمس، درباره‌ی نویسندگان

پروست و من

رولان بارت
تألیف و ترجمه‌ی احمد اخوت
نشر افق
۱۹۱ صفحه، ۱۹۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۳
۳.۵ از ۵

«پروست و من» دو شخصیت اصلی و یک شخصیت فرعی داره: رولان بارت، منتقد و نشانه‌شناس و مارسل پروست، نویسنده‌ی «در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته» شخصیت‌های اصلی‌ان و احمد اخوت واسط این شخصیت‌ها با ماس. اخوت کتاب رو با معرفی دو شخصیت اصلی شروع می‌کنه: نوشته‌هایی از پروست و رولان بارت و مصاحبه‌هایی با اون‌ها برای آشنایی. بعد سه نوشته‌ از رولان بارت درباره‌ی جست‌وجو می‌آره که مقاله‌های درخشانی‌اند، به خصوص یه مقاله درباره‌ی خواب پروستی و روایت جست‌وجو داره که توش سعی می‌کنه از صفحه‌های اول کتاب پروست رو توضیح بده. درباره‌ی ذهنِ ناخودآگاهِ راویِ جست‌وجو می‌گه. رولان بارت از این هم می‌گه که دوست داشته نویسنده‌ای مثل پروست می‌بوده، و حالا که نیست به نشانه‌شناسی پروست رفته و سعی می‌کنه از راه پروست، از خودش -و البته از «جست‌وجو»- بگه. بعد از این تیکه، نوشته‌های پراکنده‌ای از بارت که به پروست ارتباط دارن اومده که از کتاب‌های مختلف جمع شده. بعد هم دو تا نوشته درباره‌ی رابطه‌ی پروست و بارته، از منتقدها.

تکه‌تکه بودن نوشته‌های بارت [و ساختار کتاب] به نظرم پیش‌نهاد خوبی برای فعال‌کردن ذهن خواننده‌س. بارت به ما ماده‌های خامی برای فکرکردن می‌ده. و جداً فکرکردن به حرف‌های بارت درباره‌ی پروست ایده‌های نویی برای درک پروست و زندگی می‌ده. مگه پروست از چیزی غیر از زندگی می‌گفته؟

×××
«صدایی که در پشت تلفن می‌شنویم همیشه در حال عزیمت است. این صدا ما را دو بار تنها می‌گذارد. یک بار با آوایش و بار دوم با سکوتش: حالا نوبت کی است که صحبت کند؟ هم‌آهنگ با هم سکوت می‌کنیم: تجمع دو خلاء. صدای پشت تلفن هر لحظه می‌گوید: می‌خواهم تو را تنها بگذارم.»

×××
«همین ضرب‌آهنگ آن‌چه که می‌خوانیم و آن‌چه که نمی‌خوانیم است که لذت روایت‌های درخشان را رقم می‌زند. آیا تا به حال کسی آثار پروست، بالزاک و جنگ و صلح را واژه به واژه خوانده است؟ (بخت بلند پروست این است که هر بار اثرش را بخوانیم همیشه بخش‌های متفاوتی را حذف می‌کنیم)»

×××
«تنبلی مطلوب عاشق فقط این نیست که «هیچ کاری نکند» بلکه فراتر از هر چیز «تصمیم نگرفتن» است...تنبلی واقعی یعنی اینکه مجبور نباشی درباره‌ی چیزی تصمیم بگیری، خواه «آن‌جا باشی یا نه». بسیار شبیه حال و روزگار تنبل کلاس که آن ته می‌نشیند و ویژگی دیگری ندارد جز آن‌که «آن‌جا» باشد. تنبل‌ها نه در فعالیتی شرکت می‌کنند و نه کنار گذاشته شده‌اند. آن‌ها آن‌جا هستند، نقطه. چیزی شبیه کُپه.»

×××
« آن‌چه را که پروست نقل می‌کند، آن‌چه را به روایت در می‌آورد نه زندگی او بلکه آرزو برای نوشتن است. زمان بر آرزوی او فشار می‌آورد و توالی زمانی را می‌طلبد. اما پرش‌های ذهنی مدام وجود دارد...»

برچسب: رولان بارت، احمد اخوت،  مارسل پروست، درباره‌ی نویسندگان

مارسل پروست

اف. دابلیو. جی. همینگز
ترجمه‌ی مهدی سحابی
نشر ماهی [نویسندگان قرن بیستم فرانسه- ۵]
چاپ سوم، ۱۳۸۳
۹۶ صفحه، ۸۵۰ تومان
۲.۵ از ۵

جای خالی بامداد انگیزه‌ی فرستادن این پُسته.

کتاب درباره‌ی مارسل پروست، نویسنده‌ی مجموعه‌ی هفت‌جلدی در «جست‌وجوی زمان از دست‌رفته»‌س. بخش اول درباره‌ی زندگی پروسته و تأثیراتی که زندگیش روی «جست‌وجو» گذاشته می‌گه. بخش‌های بعدی درباره‌ی خود کتابن. جامعه‌ای رو که پروست درباره‌شون می‌نویسه توضیح می‌ده. نگاه پروست به عشق رو می‌گه و بعد درباره‌ی نقش حافظه تو جست‌وجو توضیح‌هایی می‌ده و از کتاب مثال می‌آره و توضیح می‌ده که چه‌جوری بوها و حس‌های مختلف راوی رو به خاطره‌های دور می‌بره. مثلاً نوع خاص روایت سیال‌ذهنی رو که پروست پیشنهاد می‌ده، این‌جوری توضیح می‌ده: «قریحه‌ی راوی نهانی و ناخودآگاه است، زیر هیچ‌وقت به ذهنش نمی‌رسد که آهسته‌آهسته به سوی چگونه کتابی پیش می‌رود؛ اما به هر حال قریحه‌ی مشخصی است، زیر از هر تجربه‌ی زندگی‌اش رسوبی از او مانده که در نوشتن کتابش آن را به کار می‌گیرد.»

برای آشنایی با پروست کتاب خوبیه، مختصر و مفید نوشته شده. آخرش هم این جمله‌های توفانی اومده: «خواندن پروست زمان و بردباری می‌خواهد -به خصوص زمان- اما این زمان هرگز از دست رفته نخواهد بود. پس از چند صفحه‌ای که از خواندن کتاب بگذرد، موجاموج پرشکوه و جریان‌های نهفته در ژرفاهای روایت، خواننده را با خود خواهد برد، درخشش خیره‌کننده‌ی اثر راه او را روشن خواهد کرد، همراهی بی‌شمار شخصیت‌های کتاب تخیل او را برخواهد انگیخت و کاوش‌های خارق‌العاده، هرچند جدل‌انگیر نویسنده، در ژرفاها و سرچشمه‌های انگیزه‌های بشری شناخت او را از بشر غنی‌تر خواهد کرد.»

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند

برچسب: مهدی سحابی، مارسل پروست، درباره‌ی نویسندگان