چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟

ماریو بارگاس یوسا
برگردان: احمد گلشیری
۱۶۰صفحه، ۲۰۰۰ تومان
انتشارات نگاه، چاپ دوم ۱۳۸۷
۳ از ۵

ابتدا که کتاب را دست بگیرید، فکر می‌کنید با یک داستان جنایی معمولی طرف هستید، شخصی به طرز وحشتناکی به قتل رسیده و دوتا پلیس – یک ستوان و دستیارش –  شروع به گشتن می‌کنند تا قاتل را پیدا کنند. همه‌ی اجزاء رمان ذهن شما را به سمتِ یک داستان جناییِ کلیشه‌ای و معمولی می‌برد. اما زیاد نگران نباشید، در ادامه‌، ماجرا طوری پیش می‌رود که آقای یوسا راهِ خودش را از جنایی نویس‌های معمولی جدا می‌کند. مثلن در این داستان برخلاف داستان‌های جنایی معمولی بار اصلی کتاب را گره‌گشاییِ نهایی به دوش نمی‌کشد و در نیمه‌های داستان مخاطب و «ستوان سیلوا» هردو با احتمال بالایی حدس می‌زنند که قاتل کیست و کمی جلوتر، دیگر به یقین می‌دانند که «پالومینو مولرو» را چه کسی کشته است. اما آن‌چه که باعث ادامه‌ی داستان می‌شود رابطه‌ی بین آدم‌ها ست و احساس‌ها.

«ماریو بارگاس یوسا» از آن نویسنده‌هایی است که دیگر تک و توک توی دنیا پیدا می‌شوند و احتمالن جزو آخرین‌های نسل داستان‌پردازِ آمریکای جنوبی به حساب می‌آید. رمان‌های او بر پایه‌ی زبانِ روایی خاص خودش شکل می‌گیرند، بلوغ می‌یابند و از لحظه‌ای که رمان بالغ می‌شود دیگر ذهن مخاطب ول‌کُنِ آن نمی‌شود. اما در مورد رمانِ «چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟» باید گفت آن‌طور که باقی آثار یوسا بالغ می‌شوند، این یکی نمی‌شود. دلیلش هم باید این باشد که نویسنده، مایه‌ی اصلی ماجرا را نگه داشته است برای کتاب بی‌نظیری که در پی آن می‌نویسد به نام «مرگ در آند».

زحمت ترجمه‌ی رمان را «احمد گلشیری» است. ترجمه‌ی چندان دل‌چسبی از آب در نیامده اما خوب است. کتاب را انتشارات نگاه چاپ کرده که مطابق معمول صحافی‌اش بد و طرح جلدش چنگی به دل نمی‌زند. کتاب حاضر یا ویراستاری درست حسابی‌ نداشته است یا این‌که ایشان هنگام ویرایش متن، برنامه‌ی خواب‌شان به‌هم ریخته بوده. آن‌قدر که چند جایی نام فامیلِ «پالومینو» که «مولرو» بوده است، با نوع آهنگی که «پالومینو» به صدای خوش می‌خوانده، یعنی «بولرو»، جا به جا شده است و چندتایی دیگر از این‌جور اشتباهات خنده‌دار. البته به غیر از دوست عزیزمان آقای «احمد گلشیری»، جناب «عبدالله کوثری» و «اسدالله امرایی» هم این رمان را ترجمه کرده‌اند که ترجمه‌ی کوثری در بازار تقریبن نایاب است و آقای امرایی هم نام کتاب را به «راز قتل پالومینو مولرو» تغییر داده‌اند که در عین حال که کاری امانت‌دارانه نیست، اما به نظرم انتخاب خوبی بوده، چرا که کلیت داستان بیشتر از آن که به دنبال پیداکردن قاتل «پالومینو» باشد، بیشتر مربوط به حواشی و اتفاقات راز آلود قتل اوست.

قسمتی از کتاب:

«  لیتوما پرسید: در این صورت مردم چه دلیلی برای کشتن پالومینو مولرو می‌آرن؟

دون خرونیمو به صدای بلند گفت: اجناس قاچاق. به ارزش میلیون‌ها پزو. اول اونو می‌کشن چون بویی برده. بعد که سرهنگ میندرو می‌فهمه یا داشته می‌فهمیده کجا چه خبره، خودشو دختره رو نفله می‌کنن و چون می‌دونستن مردم چی دوست دارن بشنون، این ماجرای کثیفو از خودشون در می‌آرن که طرف چون حسود بوده پالومینو رو کشته. خلاصه، تموم این‌ها یه سرپوش بوده. این وسط کسی از موضوع اصلی، که رد و بدل شدن یه عالمه پوله، حرفی نمی‌زنه.

ستوان آهی کشید و گفت: آشغال‌ها چه فکرهای مسخره‌ای به ذهن‌شون می‌رسه!   وچنگالش را طوری به بشقاب می‌کشید که گویی می‌خواست آن را بشکند.  »


درباره‌ی این کتاب:

+ کتاب‌های عامه پسند
+ کافه کاناپه
+ سانتی مانتالیست

برچسب‌: ماریو بارگاس یوسا، احمد گلشیری

بهترین داستان‌های کوتاه

ارنست همینگوی
گزیده، ترجمه و با مقدمه‌ی احمد گلشیری
انتشارات نگاه
۴۳۹ صفحه، ۵۵۰۰ تومان
۴.۵ از ۵

مجموعه‌ی نسبتاً کاملی از داستان‌کوتاه‌های همینگ‌وی. قسمت زیادی از شهرت همینگ‌وی به خاطر داستان‌کوتاه‌هاش و نوآوری‌هاش تو داستان‌کوتاهه. به نظرم می‌آد مهم‌ترین نوآوری همینگ‌وی حذف اتفاق اصلی از داستانه. تو بیش‌تر داستان‌های همینگ‌وی اتفاق قبل از شروع داستان افتاده یا قراره بعداً بیفته. بعد دیالوگ‌ها و توصیف‌ها هستند که داستان رو پیش می‌برن، نه قصه و اتفاق. و ما داستانِ بعد یا قبل اتفاق رو می‌خونیم و با واکنش آدم‌ها روبه‌رو می‌شیم. مثلاً تنهایی‌شون بعد از اتفاق‌ها یا دیالوگ‌های کوتاه و عصبی.

البته تو چندتا از داستان‌ها اتفاق‌ِ اساسی می‌افته. مثلاً داستان‌هایی هست که توش شکار هست، توصیف اتفاق‌های گاوبازی هست. اصلاً همین «مبارزه» از تم‌های اصلی داستان‌های همینگ‌ویه. مبارزه‌ی آدم با آدم، آدم با حیوون، آدم با احساساتش. فکر می‌کنم از اوج‌های داستان‌نویسی همینگ‌وی وقتیه که این مبارزه‌های مختلف در کنار هم قرار می‌گیرن و روی هم تأثیر می‌ذارن، مثل داستان «زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر» یا «پیرمرد و دریا».

قسمت اول کتاب زندگی‌نامه‌ایه که گلشیری از همینگ‌وی نوشته. به نسبت خوب و مفیده. زندگی همینگ‌وی و عواملی که رو داستان‌نویسی همینگ‌وی اثر گذاشته‌ن رو توضیح می‌ده. البته درباره‌ی مقدمه این رو هم باید بگم که یک‌دست نیست. یه جاهایی کاملاً علمی و دقیقه، ولی یه جاهای دیگه داستان‌پردازی و خیال‌پردازی می‌کنه.

نثر همینگ‌وی نثر بی‌تفاوتیه. کم‌تر از صفت و قید استفاده می‌کنه و کاملاً شفاف می‌نویسه. ولی به نظرم این نثر خاص همینگ‌وی تو ترجمه درنیومده. دست‌کم در مقایسه با ترجمه‌ی فرهاد غبرایی از «پاریس، جشن بیکران» واقعاً نثرش خالی از روح همینگ‌ویه. به هر حال این مجموعه، با همه‌ی نقص‌هاش، کامل‌ترین مجموعه‌داستانیه که به زبان فارسی از همینگ‌وی موجوده.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌خوانه

برچسب: ارنست همینگ‌وی، احمد گلشیری

سالهای سگی

ماریو بارگاس یوسا
ترجمه‌ی احمد گلشیری
انتشارات نگاه
۵۵۹ صفحه، ۵۰۰۰ تومان
چاپ دوم، ۱۳۸۴
۸.۵ از ۱۰

رمان‌هایی که از یوسا خوندم یه وجه مشترک داشتن: داستان‌ها تو فضای پُرتنشی می‌گذرن.  آدم‌ها فشار زیادی رو حس می‌کنن، خسته‌ن، با هم برخورد می‌کنن و... یوسا با مهارتش تو قصه‌گویی از این شرایط پُرفشار می‌گه، گذشته‌ش رو تعریف می‌کنه و می‌گه که چی شده که شرایط این‌جوری شده و تو دلِ اون فضا داستانش رو پیش می‌بره. اتفاقات داستان تحت‌تأثیر یا نتیجه‌ی اون فضای خفقان‌آورن. تا اون‌جا که من دست‌گیرم شده ایده‌ش اینه که خشونت و ناامیدی نتیجه‌ی فضای بسته و پُرتنشه.

سال‌های سگی درباره‌ی یه مدرسه‌ی نظامیه. درباره‌ی چندتا از دانش‌آموزهای اون مدرسه است که درگیر یه اتفاق [که محوریت داستانه] شدن. روایتش نسبت یه کتاب‌های دیگه‌ی یوسا پیچیده نیست، ولی خُب، خیلی هم سرراست نیست. اصلاً این یوسا تسلط باورنکردنی‌ای روی روایت داره. چه اتفاقی رو از چه زاویه‌دیدی تعریف کنه، از کجا شروع کنه، چه‌جوری تعلیق ایجاد کنه، چیو بگه، چیو نگه... به‌ترین تصمیم رو درباره‌ی اینا می‌گیره.

در کمال تعجب، ترجمه‌ی احمد گلشیری قابل‌قبوله. هرچند شنیدم سانسور داره.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند

برچسب: ماریو بارگاس یوسا، احمد گلشیری

دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل‌وهشتم

جی. دی. سلینجر
ترجمه‌ی احمد گلشیری
انتشارات ققنوس
۲۶۳ صفحه، ۲۱۰۰ تومان
چاپ ششم، ۱۳۸۴
۹ از ۱۰

واقعاً نمی‌تونم جلوی وسوسه‌ی چند بار خوندن این کتاب مقاومت کنم. چیز جالب درباره‌ی سلینجر اینه که مضمون داستان‌هاش معمولاً شبیه به همن. خیلی هم درباره‌ش حرف زده شده. ولی آدم ازش خسته نمی‌شه. قشنگ می‌شه رد پای شخصیت‌های سلینجر رو تو داستان‌های مختلفش دید. منظورم این نیست که مثلاً خانواده‌ی گلس رو تو این داستان‌ها هم می‌بینیم و سیمور تو «یک روز خوش برای موزماهی» خودکُشی می‌کنه. منظورم اینه که «تدی» خیلی شبیه به بچه‌های خانواده‌ی گلسه. منظورم اینه که تأثیر فضای یه داستان رو می‌شه تو یکی دیگه دید.

سلینجر معمولاً ‌درباره‌ی آدم‌های دور از جمع می‌نویسه. آدم‌هایی که به هر دلیلی درک نمی‌شن و دنیای اطراف رو درک نمی‌کنن. حالا این آدم یا یه بزرگ‌سالیه که نمی‌تونه با محیط ارتباط برقرار کنه یا کودکیه که دنیای کودکیش اجازه‌ی درک شرایط رو نمی‌ده. این آدم‌ها چون گوشه‌گیرن، کم‌کم واسه خودشون دنیایی رو می‌سازن که فقط تو ذهن خودشون شکل گرفته و برای خودشون معنی داره. کاری که سلینجر می‌کنه اینه که دنیای اون‌ها رو -بدون نفوذ مستقیم به درون شخصیت- برای ما روایت می‌کنه. داستان‌ها معمولاً درباره‌ی زمان‌هایی‌ان که شخصیت‌ها در معرض عصیان و فروپاشی‌ان. دیالوگ‌ها و فضا عصبی و خفه‌ن.

چاره‌ی دیگه‌ای نداریم جز خوندنش. ترجمه خوب نیست. احمد گلشیری با همون لحنی که مارکز رو ترجمه می‌کنه همینگ‌وی و سلینجر رو هم ترجمه می‌کنه. گفتم دیگه. چاره‌ی دیگه‌ای نداریم. من از این حرصم می‌گیره که برداشته اسم یکی از داستان‌ها رو عوض کرده و گذاشته «دل‌تنگی‌های نقاش خیابان چهل‌وهشتم» بعد همین اسم رو گذاشته رو کتاب. وگرنه اسم کتاب «نُه داستان» بوده. فکر می‌کنم سلینجر عمد داشته که اسم کتاب ساده و بی‌ادا باشه. بعد این آقا اومده یه اسم متظاهرانه و پُرطمطراق رو کتاب گذاشته...

به جز «تدی» و «دل‌تنگی‌های نقاش خیابان چهل‌وهشتم» از بقیه‌ی داستان‌ها واقعاً لذت بردم. این کتاب رو چند بار بخونید.

برچسب: جی. دی. سلینجر، احمد گلشیری

پدرو پارامو

خوان رولفو
ترحمه‌ی احمد گلشیری
نشر آفرینگان [شاه‌کارهای کوتاه- ۵]
۲۱۸ صفحه، ۱۸۰۰ تومان
چاپ چهارم، ۱۳۸۴
۹ از ۱۰

رمان درباره‌ی شخصی به اسم پدرو پاراموئه. که سرمایه‌دار بوده و پسرش اومده تا پیداش کنه .فضای داستان جاییه تو مایه‌های شهر ارواح. توضیحش سخته. و حتا اگه بتونم توضیح بدم، لذتی رو که خوندن کتاب ممکنه بده، کم کردم. پس بی‌خیال تعریف کردن داستان.

کتاب خوش‌خوانیه. با وجود این‌که داستان سرراستی نداره، روایت غیرخطیه، نثرش گاهی خیلی شاعرانه می‌شه و شخصیت‌های زیادی داره ولی راحت خونده می‌شه. و خوندش هم لذت‌بخشه.

می‌شه گفت رولفو شروع‌کننده‌ی جریانیه که بعداً با مارکز به اوج رسید و «رئالیسم جادویی» نام گرفت. ضمن این‌که فکر می‌کنم تو فضای فاکنر هم هست. از نظر سیال‌ذهن بودن و این‌که یه مکان خیالی می‌سازه که داستان اون‌جا بگذره.

«پدرو پارامو از حد توالی نامنظم رویدادها فراتر می‌رود. پدرو پارامو تصویری است در آینه‌ی شکسته، تصویری که رفته‌رفته بر سطح آب‌های گل‌آلود شکل می‌گیرد.» آره. همه‌چی انگار یه تصویره تو آب. همون‌قدر مبهم و لرزان. شاید واسه همینه که این‌قدر کم می‌تونم چیزی ازش بگم. هدف از نوشتن این پست هم این بود که بگم این کتابو بخونید. وقتی خوندید، بیاید بیش‌تر حرف بزنیم.

درباره‌ی این کتاب:
+ فشرده‌ی رمان، تادانه
+ کتاب‌خوانه