روژه مارتن دوگار
ترجمه منوچهر بدیعی
انتشارات نیلوفر
۵۴۲ صفحه، ۳۷۰۰تومان (جلد سخت)
چاپ اول، زمستان ۱۳۸۰
۳ از ۵
رمان «ژان باروا» داستان زندگی مردی است به همین نام، از کودکی تا پیری. او فرزند یک پزشک ملحد است از خانوادهای مذهبی و سنتی. ژان در دوره نوجوانی به اصالت ایمان خود شک میکند و در جستجوی شیوه صحیح پرستش با چندین نفر بحث میکند و علیه عدهای زیادی هم میشورد. در جوانی به این نتیجه میرسد که ایمان به خدا و اصولا خود خدا نتایج سوءتفاهمات بشری هستند و به طور کامل دین را کنار میگذارد. ژان از این به بعد به محافل روشنفکری فرانسه بیشتر رفت و آمد میکند و کم کم با کمک عدهای از دوستانش نشریهای آوانگارد به راه میاندازند و در آن به ترویج و بحث نظریات خود میپردازند. به این ترتیب، ژان آرام آرام به یکی از قطبهای روشنفکری فرانسه تبدیل میشود.
به مرور و در نزدیکی پایان عمر، ژان در مقابل گذشته خود میایستد و متوجه میشود که در تمام این سالها اشتباه میکرده. در لحظات آخر و در بستر مرگ، زمانی که ژان چیزی بیشتر از چند پره استخوان سبک وزن نیست، دوباره به خدا مومن میشود و با حالی زار و نذار به تضرع میافتد و استغفار میکند و مومن از دنیا میرود. این اما پایان داستان نیست. در آخرین صفحات کتاب، پس از مرگ ژان، باز شدن وصیتنامه ژان و خواندنش همه چیز را عوض میکند و بعد تازهای به داستان میبخشد.
داستان رمان «ژان باروا» در تقابل با وقایع تاریخی حقیقیای روایت میشود که در زمان اتفاق افتادن داستان در فرانسه در جریان بودهاند، سبکی که مشابهاش را «تربیت احساسات» فلوبر هم دیدهام. زمان داستان پایان قرن ۱۹ و حدود سال ۱۹۰۰است. ماجرای دریفوس نقشی مرکزی در این رمان دارد. دریفوس افسر یهودی ارتش فرانسه بود که در پایان قرن نوزده به جرم جاسوسی برای دربار آلمان محاکمه و زندانی شد. کنجکاوی عدهای از روشنفکران در این پرونده به آنها این حس را داد که در جریان بررسی این پرونده اشکالی هست. ظاهرا دریفوس به خاطر یهودی بودن فدا شده بود، و برای فدا کردن او بخش بزرگی از ارتش و دستگاه قضایی فرانسه خلاف عدل و انصاف رفتار کرده بودند. امیل زولا در نامه سرگشادهای به رییس جمهور وقت فرانسه تمام دستگاه قضایی کشور و ارتش را به صراحت زیر سوال برد و از افراد بسیاری نام برد. زولا به خاطر این نامه محاکمه و یک سال زندانی شد. ۱۲۰نفر از روشنفکران در حمایت از او نامهای نوشتند و کم کم قضیه دریفوس به رویارویی جامعه روشنفکری وقت فرانسه با دولت و حتی مردم منجر شد. نتیجه محاکمه دوباره دریفوس و تبرئه نسبی او بود، و البته رسوایی بزرگی در کل دستگاه قضایی و دولت. ژان باروا و دوستانش در دادگاه زولا حضور دارند و در باقی ماجرا هم شرکت میکنند.
«ژان باروا» فصلها و بخشهای کوتاه و بلند زیادی دارد و از انواع متفاوتی از شیوهها برای روایت آن استفاده شده. نامهنگاری و مکالمهنگاریای شبیه به نمایشنامهنویسی اصلیترین روشهای روایت این رمان هستند. در بخشهایی هم از وقایعنگاری استفاده شده، مثلا در مورد دادگاه زولا، چیزی حدود ۵۰صفحه از کتاب به نقل تضمینی مکالمات دادگاه از منابع مختلف اختصاص یافته است. اما اشکال اصلی و مهمی که میشود، اقلا با تعریفها و انتظارات امروزی از رمان، از این کتاب گرفت این است که زیادی «صریح» است. در واقع، آن طور که واضح است، انگیزه اصلی نوشته شدن رمان یک بحث ایدئولوژیک بر حقیقت و حقانیت اعتقاد به خدا، ایمان، و مذهب کاتولیک است و تمرکز شدید روی این موضوع و بحث رک و راست در مورد آن نه تنها توی ذوق میزند و گاهی حوصلهسربر هم میشود، که باعث آن است تا «حجم داستانی» رمان در مقابل «مقالهگونگی» آن گاهی آن قدر کم به چشم بیاید که خواندن آن چندان «به صرفه» به نظر نرسد.
بعید است صحافی با جلد سخت کتاب به راحتی در بازار پیدا شود، اما جلد مقوایی آن هنوز در بازار موجود است، گر چه انتشارات نیلوفر در اقدام ناخوشایندی، که حالا کم کم داریم به آن عادت میکنیم، قیمت کتاب را عوض کرده و با برچسب رسانده به ۶۵۰۰تومان. ظاهرا قیمت اصلی آن ۳۲۰۰تومان بوده است. البته قیمت فعلی هم هنوز ارزانتر از قیمت معمول این روزگار کتاب است. کیفیت چاپ کتاب، جز در مورد چند غلط املایی، راضیکننده است و ترجمه منوچهر بدیعی از آن هم، مثل اغلب ترجمههای او، هم دقیق است و هم به کتاب خوب نشسته. از روژه مارتن دوگار، نویسنده نوبل برده این کتاب، رمان «خانواده تیبو» با ترجمه ابوالحسن نجفی و چاپ انتشارات نیلوفر هم در دسترس است.
***
«بررسی بسیار ابتدایی تاریخ رشد ادیان نشان میدهد که ادیان زاییدۀ کنجکاوی بشر نسبت به کائنات است و هستۀ اولیۀ آنها همواره یکی است: این هسته مرکّب از مجموعۀ علتهای ابتدایی و سادهاندیشانهای است که انسان برای پدیدههای طبیعی پیدا کرده است. تا آن جا که میتوانیم موضوع را ساده کنیم و بگوییم دین بدوی بهمعنی اخص کلمه اصلاً وجود نداشته است؛ از زمانی که بشر با زبان الکن سخن میگفته است تا زمان ما فقط یک خط فکری وجود داشته است: خط علمی؛ این خط علمی که در ابتدا ناقص بوده است رفتهرفته مایهور شده است. و آنچه ما واژۀ دین را به آن اطلاق میکنیم یکی از مراحل پژوهش انسان است، مرحلۀ قائل شدن به وجود خدا؛ این یکی از آنات کوتاه کوشش بشری است که از سر نادانی بر جای مانده و از بیم ماوراءطبیعت تا زمان ما آن را ادامه دادهاند؛ خلاصه اینکه انسان فریفتۀ فرضیات اسرارآمیزی شده که خود برای دریافت علل و اسباب عالم پیش کشیده است.» - صفحه ۳۵۴
برچسب: روژه مارتن دوگار، منوچهر بدیعی، انتشارات نیلوفر