حماقت، هنر و زندگی

گوستاو فلوبر [با مقدمه‌ی آندره ورسای]
ترجمه‌ی اصغر نوری
انتشارات نیلوفر
۱۰۲ صفحه، ۳۵۰۰ تومان
چاپ اول، زمستان ۹۰
۳ از ۵

نوشتن مادام بوواری برای فلوبر کاری طاقت‌فرسا بوده؛ می‌خواسته خودش و ادبیات پیش از خودش را زیر و رو کند تا بتواند بر خرابه‌های آن بنایی استوار بسازد. فلوبر برای نوشتن مادام بوواری به جنگ با احساسات‌گرایی پیش از خودش رفته و سعی کرده هر چه زیورآلات است از سبک نوشتنش دور کند. زمان زیادی را صرف یک جمله‌ی معمولی می‌کرده تا بالأخره راضی‌اش کند و گاهی موقع نوشتن اسیر حمله‌های عصبی می‌شده. مهم‌ترین جایی که می‌شود این سفر درونی را دنبال کرد نامه‌هایی است که فلوبر به لوییز کوله، معشوقه‌اش، نوشته و در آن‌ها از خودش و کتابش نوشته و همچنین جامعه‌ی ادبی فرانسه را نقد کرده است. این نامه‌ها جایی هستند که فلوبر در آن‌ها خودش را از فشار شدید نوشتن مادام بوواری خلاص می‌کند، انگار پاسخی به نیاز فلوبر برای حرف‌زدن‌اند.

«نوشتن مادام بوواری» گزیده‌ای از این نامه‌هاست. در واقع، آندره ورسای فرض کرده همه‌ی این نامه‌ها یک نامه است و نوشته‌های فلوبر را در قالب یک نامه‌ی طولانی به لوییز کوله گرد هم آورده تا به قول خودش پرتره‌ای از فلوبر ترسیم کند. فلوبری مردم‌گریز و سخت‌کوش که بورژواهای زمانِ خود را هجو می‌کند («کسانی که از عشق‌های ازدست‌رفته‌شان با شما حرف می‌زنند، با کودکان از محبت تب می‌کنند و مقابل اقیانوس قیافه‌ای متفکر به خود می‌گیرند»)، از سختی‌های نوشتن می‌گوید (چیزی فراتر از یک میل یا نیاز: «یک خارش مدام»)، از ادبیاتی که می‌خواهد به آن برسد می‌گوید، مدام به خودش و کارش شک می‌کند و به لوییز کوله عشق می‌ورزد.

اما برای بیرون‌کشیدن پرتره‌ي فلوبر از میان نامه‌ها، باید خطوط اضافه را کنار زد. گاهی در نامه‌ها چانه‌ی فلوبر گرم می‌شود و پرشور اما بی‌ربط حرف می‌زند و گاهی هم چیزهایی می‌گوید که برای مایی که به ادبیات فرانسه مسلط نیستیم چندان موضوعیت ندارد. به نظرم مقدمه‌ای که ورسای بر کتاب نوشته می‌تواند چکیده‌ی خوبی از اندیشه‌های فلوبر باشد و خطوط کلی این پرتره را مشخص کند.

فکر می‌کنم حالا می‌شود با خیال راحت در دنیای یک اثر کلاسیک غرق شد، اوّل «مادام بوواری» را خواند، بعد از آن «عیش مدام» یوسا و بعد «نوشتن مادام بوواریِ» خود فلوبر.

×××
«اگر کسی بخواهد بنویسد، باید همه‌ی آپارتمان‌های قلب و پیکره‌ی اجتماعی را بشناسد، از زیرزمین گرفته تا اتاق زیر شیروانی. -و حتی نباید توالت‌ها را فراموش کند، به ویژه نباید توالت‌ها را فراموش کند! آنجا شیمی شگفت‌انگیزی در حال انجام است، تجزیه‌های باورنکردنی‌ای صورت می‌گیرد. حساب کرده‌ایم که برای به وجود آمدن عظمت یک روح چه پایه‌های فکرشده‌ای لازم است؟ حساب کرده‌ایم که برای نوشتن یک صفحه‌ی خوب چه بوهای تهوع‌آوری را باید بلعید و چه عذاب‌ها و شکنجه‌هایی را باید تحمل کرد و تاب آورد؟ ما این هستیم، ما دیگران، مقنی‌ها و باغبان‌ها. ما فسادهای بشر را از لذت‌ها بیرون می‌کشیم، به خاطر نفس خودِ کار.»

درباره‌ی این کتاب:
+ گفت‌وگو با اصغر نوری، مترجم