رقص مادیان‌ها

بازخوانی نمایشنامه‌ی «یرما» اثر لورکا
محمد چرم‌شیر
نشر نی [از مجوعه‌ی دور تا دور دنیا، نمایشنامه- ۱۷]
۱۲۵ صفحه [جیبی]، ۲۰۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۸
۹ از ۱۰

«یرما» دختر آروم و توداریه که در حسرت داشتن بچه‌س. شوهرش «خوان» توجه زیادی بهش نشون نمی‌ده. و «ویکتور» هم عاشق قدیمی یرماست. که هنوز هم در حسرت به‌دست‌آوردنش می‌سوزه. «ماریا» دوست یرما تازه ازدواج کرده و حامله‌س... نمایش‌نامه درگیری این آدم‌هایی که گفتم با دغدغه‌های خودشون و دیگرانه.

تا این‌جا فکر می‌کنم داستان خود نمایش‌نامه‌ی یرما باشه. کاری که چرم‌شیر تو بازخوانی اثر می‌کنه یکی اینه که فُرم روایی رو عوض می‌کنه. این‌جا نمایش‌نامه خُرد شده تو تیکه‌های یکی‌ دو صفحه‌ای. صحنه‌های کوتاه، مونولوگ‌های پراکنده‌ی یه پاراگرافی. این مونولوگ‌ها و حرف‌های قاطی‌پاتی به نشون‌دادن جدا افتادگی مردها و زن‌ها از هم، و به خصوص تنهایی یرما بین زن‌ها و مردها اطرافش کمک می‌کنه.

کار دیگه‌ی چرم‌شیر -مطابق معمول خودش- رسیدن به زبان خاص نمایش‌نامه‌شه. زبانِ چرم‌شیر -به قول خودش- شاعرانه‌ی خشنه. به‌کاربردن این زبان، با توجه به موقعیت جغرافیایی نمایش‌نامه یعنی اسپانیا، و اتفاق‌های آخر نمایش‌نامه، خیلی خوب بود.

انگار چندتا شخصیت هم به نمایش‌نامه اضافه کرده. تو مصاحبه‌ی آخر گفته چون فضای نمایش‌نامه‌ی یرما ایرانی نیست و فهمیدنش واسه خواننده‌ی ایرانی سخته، این شخصیت‌ها برای این اضافه شدن که ما با فضای نمایش‌نامه بیش‌تر آشنا شیم. فضای نمایش‌نامه فضای بَدَوی‌ایه. گره‌خوردن گاوبازی با زندگی یرما و خوان، نگاه مردسالارانه نسبت به زن و حضور مردم تو زندگی خصوصی آدم‌ها از تأکیدهای چرم‌شیره برای نشون‌دادن اون فضا. شبیه داستان‌های آمریکای لاتین، مارکز و یوسا مثلاً.

×××
ماریا         ... به خودم گفتم: خوش به حال یرما. یرمایی که هیچ‌وقت نداشته، هیچ‌وقت نمی‌تونه داشته باشه تا از دست بده. از دست دادن خیلی سخته، یرما. به حد مردن سخته، اما وقتی از دست دادی دیگه مُردنم اِنقدرها سخت نیست.
یرما          بیا از زندگی حرف بزنیم، ماریا.

مجموعه‌ی دور تا دور دنیا در Menu:
۱. لاموزیکا دومین، ماگریت دوراس
۸. اسب‌های پشت پنجره، ماتئی ویسنی‌یک
۱۰. تماشاچی محکوم به اعدام، ماتئی ویسنی‌یک
۱۴. پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی، ماتئی ویسنی‌یک
۱۸. روایت عاشقانه‌ای از مرگ در ماه اردی‌بهشت، محمد چرم‌شیر

برچسب: محمد چرم‌شیر، نمایش‌نامه

روایت عاشقانه‌ای از مرگ در ماه اردی‌بهشت

محمد چرم‌شیر
نشر نی [از مجموعه‌ی دور تا دور دنیا، نمایشنامه- ۱۸]
۹۹ صفحه، ۲۰۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۸
۹ از ۱۰

چرم‌شیر تو این نمایش‌نامه سراغ داستان‌های شاه‌نامه رفته. یه شهر خیالی ساخته به اسم «سمنگان‌دژ» که زن‌ها تو ساکِنَن. رستم و رخش وارد این شهر می‌شن و تهمینه عاشق رستم می‌شه. چرم‌شیر مثلثی می‌سازه از رستم، تهمینه [شاید به عنوان وجهِ عاشقانه‌ی رستم] و رخش [به عنوان وجه جنگ‌جوی رستم]

مثل نمایش‌نامه‌های دیگه‌ی چرم‌شیر، تو این نمایش‌نامه هم دو تا عنصر فرم و زبان خیلی مهمن. روایت نمایش‌نامه -وقتی بخوام توضیح بدم- پیچیده می‌شه. رخش راویِ داستان‌هاس. مثِ دوربین نگاه می‌کنه و گزارش می‌کنه. و البته خودش هم تو داستان حضور داره. تک‌گویی‌های رستم و رخش برای پیدا کردنِ هم و مسلماً دیالوگ‌هایی که بین شخصیت‌ها گفته می‌شه چیزاییه که نمایش‌نامه رو می‌سازه. زبانش هم یه زبانیه بین زبان اسطوره‌ای شاه‌نامه، زبان شاعرانه‌ی چرم‌شیر و زبان معیار ما. توضیح‌دادنش سخته. ولی راحت خونده می‌شه. خیلی خوب می‌نویسه چرم‌شیر. خیلی. 

توصیف رخش از عشق‌بازی رستم و تهمینه رو بخونید. می‌گن محدودیت، خلاقیت می‌آره همینه‌ها.
«شب... شبستان... سکوت... روشنایی... شمع‌ها می‌سوزند... اشک شمع‌ها... اسپند بر آتش... می‌سوزند عودها... زن... ایستاده... موها پریشیده... پیراهنی سفید بر تن... حریر... لرزش انار پستان‌ها... انارها در آب... دست‌ها فرو می‌روند در آب...موج می‌افتد در آب... غلت می‌خورند انارها در آب...دستی می‌گیرد اناری از آب... انار در دست‌ها... رستم، رستم کجاست؟»

مجموعه‌ی دور تا دور دنیا در Menu:
۱. لاموزیکا دومین، ماگریت دوراس
۸. اسب‌های پشت پنجره، ماتئی ویسنی‌یک
۱۰. تماشاچی محکوم به اعدام، ماتئی ویسنی‌یک
۱۴. پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی، ماتئی ویسنی‌یک

برچسب: محمد چرم‌شیر، نمایش‌نامه

گذر پرنده‌ای از کنار آفتاب

محمد چرم‌شیر
انتشارات نیلا [قلمرو هنر، مجموعه کتاب کوچک]
۳۲ صفحه، ۵۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۵ ‌
 ۹ از ۱۰

یادم نمیاد تا حالا نثر کتابی این‌طور میخکوبم کرده باشه. خیلی دیالوگ‌ها رو چند بار خوندم شاید بفهمم چطور به این قشنگی نوشته شده. این‌همه آهنگین، بدون این که خراب بشه نوشته. ظاهراً فقط پس و پیش کردن بعضی کلمه‌های جمله است و شاید حالا استفاده از بعضی کلمات یه کم قدیمی (بدون توی چشم زدن یا غیرقابل فهم بودن البته) ولی نمی‌تونه به همین سادگی باشه.

دختری نشسته و بقیه‌ی شخصیت‌ها وارد می‌شن و داستانِ نمایشنامه رو می‌سازن. زمان خطی نیست و با ورود هر شخصیت تغییر می‌کنه. بعضی جاها رو نمی‌شه تشخیص داد که از نظر زمانی با بقیه چه نسبتی داره ولی تقریبا می‌شه گفت مهم نیست و همه‌ی تیکه‌ها کنار هم معنی دارند.

«چشم‌های شما یک دم قرار ندارند، آقای هدایت. متصل می‌گردند در این چشم‌خانه‌ها. آن‌طور که شما نگاه می‌کنید انگار نقصانی هست در جایی. مثلا موها آشفته شده‌اند بی‌ آن‌که ما خود بدانیم. یا چیزی مانده در جایی که نباید مانده باشد. مثلا غذایی نیم‌خورده روی میز. یا صندلی تک افتاده‌ای در اتاق. اضطراب می‌اندازد این نگاه که شما دارید. می‌خواهید چیز پنهانی را بیابید؟ آشکار بگویید...»

درباره‌ی این کتاب:
+کتاب‌خوانه

برچسب: محمد چرم‌شیر، نمایش‌نامه