روضههای رضوانی
ابوالفضل بیهقی
گزینش: محمدجعفر یاحقی
ناشر: سخن - گسترش فرهنگ
۲۶۴ صفحه، ۱۲۵۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۹
روضههای رضوانی کتاب جالبی است. بدیع نیست اما. محمدجعفر یاحقی – استاد ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی – سه سال پیش، تصحیح تازهای از تاریخ بیهقی انجام داد. بعد آمد و منتخبی درست کرد از قطعات شاعرانه کتاب و با عنوان روضههای رضوانی روانه بازار کتاب کرد. چند سالی هست که این نوع خوانشهای ظاهرا نو از ادبیات کلاسیک رایج شده است، از حافظ و سعدی و مولوی به روایت عباس کیارستمی گرفته تا تئاتر نظامالملک. پس اگر قرار باشد کتاب روضههای رضوانی را توصیف کنیم باید گفت منتخب شاعرانهای است از تاریخ بیهقی. و اما:
۱- درست است که تعبیر روضههای رضوانی از خود بیهقی است اما این عنوان به نظر من چندان شاعرانه نیست، بیشتر دینی و عرفونی به نظر میرسد و تناسبی هم با جهانبینی ابوالفضل بیهقی ندارد. درست است که بیهقی در همه کارها دست خدا را در کار میبیند اما ابن به نظرم بیشتر نوعی جهانبینی تراژیک – شبیه جهانبینی آیزایا برلین در دوران معاصر – است که در نهایت در جهان او ارزش و فضلها و نیکیها به یک جا جمع نمیشوند و پایدار هم نمیمانند و در این جهان، بدیها و بدکارها هم به تمامه سزا نمیبینند. خود بیهقی در همین منتخب جناب یاحقی تعبیری دارد به این مضمون که اگر روز جزایی نبود بسیاری از مردم از غصه دق میکردند.
۲- حدود یک چهارم صفحات کتاب، فهرست کتابهای انتشارات سخن است. آیا خواننده و خریدار نگونبخت باید بابت کاتالوگ پول بدهد؟ قیمت کتاب در همان زمان خودش هم زیاد بود. آیا بخشی از این گرانی، ناشی از کثرت بیهوده صفحات کتاب نیست؟
۳- دکتر یاحقی در پشت جلد کتاب نوشته است: ابوالفضل بیهقی و شعر آزاد و نیمایی؟ باید یادآوری کرد که خیلی سال قبل، یعنی در دهه چهل و در دهه طلایی شعر و ادبیات، آقای رضا براهنی در کتاب «طلا در مس» خود که به بررسی آثار شعرای معاصر میپرداخت، برای هر یک از شعرای معاصر نیای معنویای یافته بود. و شعر شاملو را وامدار نثر بیهقی میدانست و در آن کتاب قطعاتی از بیهقی را تقطیع کرده بود و شعروار نوشته بود. پس تبدیل نثر بیهقی به شعر معاصر، کار بدیعی نبوده است. فضل تقدم آن با رضا براهنی بوده، هرچند فضل جای دیگر نشیند و دکتر یاحقی با تصحیح تازه تاریخ بیهقی و حواشی مبسوط آن، خدمت بزرگتری به ادبیات فارسی کردهاند.
۴- کسی که مصحح خوبی است الزاما شاعر خوبی نیست. شاعر خوب هم الزاما شعرشناس خوبی نیست. در خاطرات حلقه اصفهان میخوانیم که همگی از محمد حقوقی به عنوان یک شعرشناس خوب یاد کردهاند. اما آیا حقوقی شاعر خوبی هم بود؟ قضاوت با شماست. شاید گزینش قطعات شاعرانه تاریخ بیهقی را اگر فرد شعرشناستر و اهل ذوقتری انجام داده بود نتیجه کار چیز دلچسبتری از آب درمیآمد. خاصه که بسیاری از قطعات این کتاب نه شعر است و نه حتی شاعرانه. برخی ضربالمثل در لباس کلمات کهن و برخی حرفهای عادی است در پوشش لغات غریب. مشکل اینجاست که انتخاب از نثر برای تبدیل به شعر باید خیلی دقیق انجام شود و الا با تامل در آنچه به عنوان شعر عرضه شده به راحتی نثر مستتر، خود را نشان خواهد داد. باید انتخاب به گونهای باشد که نثر به سختی بتواند خود را نشان دهد.
۵. اگر در هر صفحه یک شعر نقل میشد بهتر بود. در کتابهای شعر نو رسم است که وقتی یک شعر تمام میشود، در آن صفحه شعر دیگری نیاورند. قطع کتاب هم مناسب کتاب شعر نیست. این کتاب را میشد با حذف بسیاری قطعات و در قطعی کوچک و با چاپی خوب روی کاغذ کاهی و قیمتی بسیار ارزانتر عرضه کرد. طرح جلد کتاب و قلم استفاده شده در طرح جلد و متن هم تناسبی با محتوای آن ندارد
۶. در برخی قطعات، پارهبندی (اصطلاح دکتر یاحقی برای شیوه زیرهمنویسی نثر بیهقی) غلط است. غلط است چون موجب بدخوانی متن میشود. در برخی قطعات هم پارهبندی میتوانست متفاوت باشد و بهتر شود.
نمونه انتخاب غلط از دید من:
«ناچار وزیری باید،
که بی وساطت کار راست نیاید. »
(ص۱۱۸)
نمی دانم این تکه بالا چه شاعرانگیای دارد؟ به نظر شما دارد؟
نمونه انتخاب نسبتا خوب:
دریغ احمد!
یگانه روزگار بود و
چنو کم یافته شود و
به مرگ این محتشم
شهامت و دیانت و
کفایت و بزرگی
بمرد.
و این جهانِ گذرنده
دار خلود نیست و
بر کاروانگهیم و
پس ِ یکدیگر میرویم
هیچکس را اینجا مقام نخواهد بود
چنان باید زیست که پس از مرگ دعای نیک کنند.
(ص ۱۱۶)
نمونه خوب:
داد از دنیای فریبنده
بباید ستد و
راه دیگر گرفت و
خوش بزیست و
خوش بخورد
(ص ۱۷۷)