خشم و هیاهو
ترجمهی صالح حسینی
انتشارات نیلوفر
۴۳۰ صفحه، ۴۳۰۰ تومان
چاپ پنجم، زمستان ۸۴
۵ از ۵
یادم میآید در مصاحبهای از فاکنر پرسیده بودند که خیلیها خشم و هیاهو را خواندهاند و چیزی ازش نفهمیدهاند، چه حرفی به آنها دارید؟ فاکنر در جواب گفته بود دوباره بخوانند. توصیهی فاکنر دربارهی من که واقعن اثر کرده؛ هر بار که خشم و هیاهو را میخوانم، نکتههای تازهای ازش میفهمم که بارهای پیش حواسم بهشان نبوده. هر بار که میخوانمش از آنجا که چیزهایی تازه برام پررنگ میشوند و چیزهایی کمرنگ، انگار هم با کتاب و هم با خودِ گذشتهام روبهرو میشوم؛ نوجوان دبیرستانیای که زور میزد کتاب را تمام کند یا دانشجویی که داشت لذتِ کتابخواندن را بیش از قبل مزمزه میکرد.
اشتباه است که سعی کنیم داستان خشم و هیاهو را خطی تعریف کنیم یا به دنبال ماجرای اصلی باشیم، خشم و هیاهو داستانِ زوال خانوادهای بااصلونسب است، داستان سقوط خاندان کامپسون است که در بازهی زمانی ۳۰ساله و از زاویهدید چهار راوی مختلف (سه تا از پسران خانوادهی کامپسون و یک راوی دانای کل) روایت میشود. هر کدام در ذهن خود بر تکهای از این زوال نور میاندازند و بازتابهای این روایتهای درهمشکسته -که در ذهن شخصیتها هم مدام در هم میشکند- است که ما را به حقیقت آنچه اتفاق افتاده نزدیک میکند. چون در خشم و هیاهو هیچ اتفاقی نمیافتد، اتفاقها قبلن افتاده است؛ حالِ داستان -که کم هم درگیری ندارد- بیشتر سنگینی بار گذشته را تحمل میکند.
کتاب با اغتشاش کامل شروع میشود. راوی فصل اول بنجی، پسر دیوانهی خانوادهی کامپسون، است که قدرت توالیدادن به اتفاقهای زمانی را ندارد، همه چیز را فقط حس میکند و نمیفهمد، گذشته را از حال تشخیص نمیدهد. فصل بنجی تابلویی گنگ از تمام این ۳۰سال رسم میکند و در فصلهای بعد کمکم جزئیات این تابلو روشنتر میشوند، زمان با جستوخیز کمتری میگذرد و فصل به فصل ذهن راویها منظمتر میشود تا در نهایت در فصل آخر راوی دانای کل تصویری پر جزئیات از خانوادهی تباهشدهی کامپسون ارائه دهد.
عنوان کتاب و احتمالن طرح کلی داستان از این تکهی مکبث گرفته شده که به نظرم چکیدهای از کل کتاب است:
Life's but a walking shadow, a poor player, that struts and frets his hour upon the stage, and then is heard no more; it is a tale told by an idiot, full of sound and fury, signifying nothing.
از خشم و هیاهو دو ترجمه موجود است، یکی همین ترجمهی صالح حسینی که گلشیری ویراستارش بوده و دیگری ترجمهای از بهمن شعلهور. شخصن این ترجمه را بیشتر میپسندم. میتوانید اینجا خودتان تکهای از هر دو ترجمه را مقایسه کنید.