انگیزههای غیرطبیعی
پی. دی. جیمز
ترجمه خسرو سمیعی
انتشارات طرح نو (کتابهای سیاه)
چاپ اول، ۱۳۷۸
۲۴۵ صفحه، ۲۳۰۰ تومان
۲.۵ از ۵
«جسد که دستهایش بریده شده بودند در کف قایقی بادبانی که در نزدیکی ساحل سوفولک بدون هدف در حرکت بود، قرار داشت.جسدِ مرد میانسالی بود، جسد مردی شیک. به جای کفن لباسی تیره که راهراه باریک داشت تن لاغرش را پوشانده بود. لباس، در زمان مرگ نیز به اندازه زمان حیات صاحبش زیبا به نظر میرسید. کفشهای سفارشیاش، علیرغم نوکهای پهن و خراشهای جزئی، هنوز در اثر واکس میدرخشیدند و کراواتی ابریشمی زیر سیب آدم برآمدهاش گره خورده بود. این مسافر نگونبخت برای گردش در شهر اینگونه با دقت لباس پوشیده بود نه برای گردش در دریایی خلوت و نه برای مرگ.» - بند اول کتاب
پی دی جیمز هم، مثل همه جنایینویسان دیگر، کارآگاهی دارد که با تکیه بر نبوغ و جسارتش پروندهها را حل میکند. در مورد او، این کارآگاه زبردست آدام دالگلایش است، سربازرس اسکاتلندیارد، میانسال، و البته که مجرد. اما علاوه بر اینها، دالگلایش ویژگی منحصر به فردی هم دارد: او شاعر است. و حالا کارآگاه شاعر، بعد از حل یک معمای قتل پیچیده و در میانه یک درگیری عشقی، با استفاده از یک مرخصی چند روزه به دیدار عمهاش در سوفولک، ییلاقی در حومه لندن که استراحتگاه نویسندگان و روشنفکران است، میرود تا در آرامش ویلای بزرگ این پیرزن خودساخته آشوب درونش را کمی آرام کند و به رابطهاش با زن دلخواهش بیندیشد.
ورود دالگلایش به سوفولک مصادف میشود با کشف جسد دست بریده، که متعلق به یک نویسنده داستانهای پلیسی و از همسایگان عمه است، و کارآگاه بیچاره هر چه تلاش میکند نمیتواند خودش را بیرون این ماجرا نگه دارد. او البته به طور رسمی درگیر پرونده نمیشود، و در واقع، مسئول قانونی پیگیری ماجرا کارآگاهی از پلیس محلی است، اما دالگلایش ناگزیر در بحثها و پرگوییهای دوستان نویسندهاش درباره قتل شرکت میکند و متوجه میشود که مقتول ایده نوشتن رمانی را داشته که با توصیف جسد مردی با دستان بریده در قایق آغاز شود، یعنی دقیقا همان وضیعتی که جسد خودش در آن پیدا شد.
دالگلایش ماجرا را دنبال میکند و استمرارش در آخر به کشف راز قتل هم میانجامد. در طول رمان، گاه به گاه توصیفات درخشان و ملاقاتهای زیبایی با افراد مختلف شکل میگیرند که جدای از ارزشی که میتوانند در راه حل معما داشته باشند، لحظاتی را خلق میکنند که به خواننده لذت ادبی هم میدهند. البته تعداد این لحظات خیلی زیاد نیست و کتاب همچنان یک رمان جنایی باقی میماند. به نظر من، دقیقا در تولید یک داستان جنایی کامل هم هست که جیمز ناکام میماند. راز قتل، در آخر داستان، با گوش دادن به اعترافات قاتل در مورد شیوه و انگیزه قتل، از یک نوار ضبط شده که در حکم وصیت اوست، کشف میشود. گر چه در پایان داستان متوجه میشویم که کارآگاه ما تقریبا تمام ماجرا را متوجه شده بوده و برای جمعآوری مدارک علیه مجرمین هم کارهایی کرده، اما در مجموع کل روند راضیکننده نیست. به گمانم دلیل این اتفاق ناخوشایند هم این است که خواننده، به خاطر ناقص بودن اطلاعاتش، نمیتواند در فرآیند حل مسئله با کارآگاه همراهی و یا صحیحتر، رقابت کند و در آخر کار، که قاتل خودش خودش را در اعترافاتش معرفی میکند، حس میکند کمی کلاه سرش رفته است.
مجموعه کتابهای سیاه انتشارات طرح نو، که بنایشان بر ترجمه و چاپ آثار جنایی و پلیسی مهم دنیا از شرلوک هلمز تا امروز، آن هم با ترجمه اکثرا خوب مترجمانی نامی است، مجموعه بسیار ارزشمندی است که با وجود آن که از تمام عناوین چاپ شدهاش استقبال خوبی نشد و چاپ اول بعضیها، مثل همین «انگیزههای غیرطبیعی»، بعد از دوازده سال هنوز در تک و توک کتابفروشیها خاک میخورد، باز هم گه گاه کتاب جدیدی بر عناوینش افزوده میشود. اگر علاقهمند داستانهای جنایی هستید و تا به حال از این مجموعه چیزی نخواندهاید، توصیه من این است که به هر کدام از کتابهایش که دستتان رسید نگاهی بیندازید.