اعتماد
ترجمهی عبدالله کوثری
انتشارات آگاه
۱۸۱ صفحه، ۳۶۰۰ تومان
چاپ سوم، بهار ۸۹
۴.۵ از ۵
غافلگیرکننده، تلخ و جذاب.
«آریل دورفمن» آرژانتینیه ولی تو شیلی بزرگ شده، جزء نسل بعد از مارکز و فوئنتس و کوتاسار به حساب میآد و علیه پینوشه فعالیت سیاسی کرده. «اعتماد» روایت عجیب و تودرتوییه از آلمانیهایی که تو شروع جنگ جهانی دوم از دست حکومت نازیها به فرانسه پناه آوردن. «باربارا» به پاریس اومده چون شنیده دوستپسرش که تو پاریس مبارز سیاسیه در خطره. از لحظهای که وارد هتل میشه، تماسهای تلفنی دوست دوستپسرش که ادعا میکنه میخواد بارابارا رو نجات بده اونو به قضایا مشکوک میکنه. راوی بیشتر فصلها راوی فضولیه که داره اتاق باربارا رو میپاد و برای ما روایت میکنه.
به خاطر فعالیتهای زیرزمینی و مخفیکاریها آدمها انگیزههاشونو پنهان میکنن، همهی ماجرا رو نمیگن، گاهی ماجراهای جعلی تعریف میکنن و این چیزها باعث میشه که نتونن به هم اعتماد کنن. این بیاعتمادیای که بین شخصیتها وجود داره تو کل رمان گسترده میشه؛ ما هم نمیتونیم انگیزهی شخصیتها رو بفهمیم و حقیقت رو بیرون بکشیم، هیچ قطعیتی حتا تو جزئیترین روابط هم نیست. توی هزارتویی از دروغها و راستها گم میشیم و کمکم به راوی هم شک میکنیم، آیا چیزی که داریم میخونیم اتفاقهاییه که افتاده یا چیزهاییه که راوی خواسته به ما بگه؟ و تو سطح دیگه آیا کلن هر چیزی که ما میدونیم و میشنویم قابل اعتماده؟
حقیقت اینه که دلم نمیخواد لذت و غافلگیریای رو که با شروع و پیشروی کتاب نصیبم شد، ازتون بگیرم. فکر میکنم تا همینجا هم زیاد حرف زدم. بخونید و لذت ببرید.
×××
«رمان دیگر دروفمن که ارزش ترجمه دارد آخرین ترانه مانوئل سندرو است. در این رمان ما با جهانی شگفت و بیسابقه روبهرو میشویم. در کشوری که نامش برده نمیشود، پسر مانوئل سندرو که در رحم مادر است از اینکه پا به دنیای آکنده از هراس و فساد ما بگذارد سر باز میزند و بدین سان انقلاب جنینها آغاز میشود و اینان اعلام میکنند تا زمانی که دنیا بر این پاشنه میگردد حاضر نیستند پا به آن بگذارند.»
از مقدمهی کتاب