آدولفو بیوئی کاسارس
ترجمه‌ی مجتبی ویسی
نشر ثالث
۱۴۹ صفحه، ۳۳۰۰ تومان
چاپ اول، تابستان ۸۹
۵ از ۵

خیانته که چیزی از داستان کتاب بگم. از اون کتاب‌هاس که خواننده باید حین خوندن کتاب کم‌کم در جریان داستان قرار بگیره و از شعبده‌بازی نویسنده لذت ببره. پس مجبورم از حواشی کتاب حرف بزنم. 

کاسارس دوست بورخس بوده و با هم چندتا کتاب هم نوشتن. «شش مسأله برای دن ایسیدرو پارودی» فکر کنم تنها کتابی بود که قبل از این از کاسارس ترجمه شده، که با بورخس نوشته بوده. اون یه مجموعه‌داستان پلیسی بود، با فضاهای بورخسی و بازی‌گوشی‌های کاسارس. «ابداع مورل» اولین رمان مستقل کاسارسه که بورخس هم روش مقدمه نوشته (که این مقدمه تو ترجمه‌ی فارسیش هم اومده) و گفته که این کتاب ژانر جدیدی رو وارد ادبیات آمریکای لاتین کرده، که نه مثل قبلی‌ها واقع‌گراس، و نه تخیلش اغراق‌آمیزه. یه کتابه با دنیای فانتزی‌ و «تخیل معقول». با توجه به سال نوشته‌شدن کتاب (۱۹۴۰) به نظر می‌رسه که کتاب پیش‌رویی تو ادبیات آمریکای لاتین بوده.

به نظرم سخته که آدم رمان فانتزی بنویسه و اجزای رمان چفت‌وبست داشته باشن. یعنی چون رمان فانتزی داره قواعد دنیای واقعی رو می‌شکنه، نویسنده ممکنه به دام بی‌قاعده نوشتن بیفته و هر چی می‌خواد بدون توجیه تو کتاب جا بده. هوشیاری کاسارس تو اینه که کاملاً به قواعد دنیایی که می‌سازه آگاهه و خیلی آروم و تدریجی ما رو وارد با این قواعد تازه روبه‌رو می‌کنه. چیزی که من رو خیلی تحت‌تأثیر داد نگاه شاعرانه‌ی کاسارس به موضوع بود که از کتابی که می‌تونست آبکی یا معمولی باشه، به یه شاه‌کار ساخته. متأسفم که نمی‌شه بدون کلی‌گویی راجع به کتاب حرف زد.

کلاً هم یه ذره منو یاد ونه‌گات و خوان رولفو انداخت. ترجمه هم چیز آزاردهنده‌ای نداشت. باز تأکید می‌کنم که این کتاب رو بخونید.

برچسب: آدولفو بیویی کاسارس، مجتبی ویسی، نشر ثالث، خورخه لوییس بورخس