دیوانگی در بروکلین

پل استر
ترجمه‌ی خجسته کیهان
نشر افق
۳۵۷ صفحه، ۴۲۰۰ تومان
چاپ دوم، ۱۳۸۶
۸ از ۱۰

«در این رمان، همه‌ی دل‌مشغولی‌های پل استر با یکدیگر متبط می‌شوند. آدم‌ها سرنوشت خویش را می‌سازند و در آرمان‌شهری خودساخته، بهترین‌ها را زندگی می‌کنند؛ اما تا کی؟»

ناتان، پیرمرد ۶۰ ساله، به محله‌ی بروکلین می‌ره که اون‌جا بمیره. تو بروکلین با تام، برادرزاده‌ش که خیلی وقته ندیدتش، روبه‌رو می‌شه. تام با هری، که قبلاً خلاف‌کاری گنده‌ای رو با گوردون کرده، تو یه کتاب‌فروشی کار می‌کنه. و داستان همین‌جوری با واردشدن آدم‌های دیگه ادامه پیدا می‌کنه. همون‌طور که فهمیدید، کتابْ کتابِ پُرشخصیت و پُرقصه‌ایه. هرکدوم از شخصیت‌ها قصه‌ای دارن و با آدم‌های دیگه رابطه دارن، که این قصه‌ها و آدم‌ها به هم ربط پیدا می‌کنن. پل استر سر هیچی مکث نمی‌کنه. می‌نویسه و جلو می‌ره. آدم‌هاش رو تو موقعیت خطرناک می‌ندازه، بعد به آرامش می‌رسونه، بعد دوباره به‌هم‌خوردن آرامش و همین‌جوری تا انتهای کتاب که این داستان‌ها ما رو به پایان‌بندی درخشانی می‌رسونه.

«تصادف» نقش مهمی تو کتاب‌های استر داره. اتفاق‌ها تصادفی می‌افتن و ادامه پیدا می‌کنن. کاری که استر می‌کنه اینه که سعی نمی‌کنه ما رو درباره‌ی تصادف‌ها قانع کنه که چرا این اتفاق افتاد. جاش کتاب رو با تصادف‌های دیگه هم‌راه می‌کنه. این‌قدر که دیگه نتونی باور نکنی. مشکل من با پل استر همینه. شخصیت‌های عجیب پل استر، داستان‌ها و اتفاقاتش رو بی‌دلیل باید قبول کنم. بعد وقتی اتفاق‌ها و شخصیت‌ها اغراق‌شده می‌شن، اون‌وقته که به نظرم یه جای کار می‌لنگه.

به نظرم قضایای مذهبی و سیاسی وصله‌ی ناجور به کتابن. به خصوص اون‌جاها که رسماً آدم‌ها شروع می‌کنن به بحث‌کردن یا از اون بدتر جاهایی که پل استر، به عنوان نویسنده، قضاوت می‌کنه و انگار که داره مقاله می‌نویسه، انتخابات سال ۲۰۰۰ آمریکا رو غیرقانونی اعلام می‌کنه و افراط‌گرایی تو مذهب رو می‌کوبه.

جا داره بگم کتاب تو یک‌سوم پایانی اوج می‌گیره. ترجمه‌ی کتاب هم خیلی جالب نیست، معمولیه. خود کتاب هم این‌قدر خوب هست که سریع بخونید و به‌شدت درگیرش شید.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌خوانه
+ کتاب‌های عامه‌پسند
+ آهو نمی‌شوی به این جست‌وخیز، گوسِپند!

برچسب:  پل استر، خجسته کیهان

سه‌گانه‌ی نیویورک

[شهر شیشه‌ای، ارواح، اتاق دربسته]

پل اُستر
ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی و خجسته کیهان
نشر افق
۴۵۵ صفحه، ۵۰۰۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۸۴
۷ از ۱۰

لابد می‌دونید که این کتاب مجموعه‌ی سه رمانه از پل اُستر نویسنده‌ی آمریکایی. نشر افق هم سه تاش رو با هم چاپ کرده، هم هرکدوم رو جدا.

داستان هر سه تا واقعاً جذابه. «شهر شیشه‌ای» درباره‌ی یه نویسنده‌ی رمان‌های پلیسی به اسم کویینه که یه روز یکی بهش زنگ می‌زنه و اون رو با پل اُستر اشتباه می‌گیره. کویین پی‌گیر ماجرا می‌شه و می‌بینه یارو فکر می‌کنه پل استر کارآگاه خصوصیه و از کویین می‌خواد که از شوهرش که یه کمی روانیه جلوی پدرش محافظت کنه.
تو «ارواح»، «سفید» از «آبی» می‌خواد که بپای «سیاه» باشه. آبی به جست‌وجوی سیاه می‌پردازه و کارهاش رو تعقیب می‌کنه.  سیاه هم جز پرسه‌های بی‌هدف و نوشتن کاری نمی‌کنه.
و «اتاق در بسته» که پایانیه به این مجموعه، داستان یه نویسنده‌ست. «فنشاو» دوست قدیمیش خودش رو گم‌وگور کرده و از طریق زنش ازش می‌خواد که کتاب‌های اون رو چاپ کنه. داستان بیش‌تر جست‌وجوی راویه تو زندگی فنشاو برای پیدا کردنش.

راستش چیز اذیت‌کننده‌ای نداشت. ولی نمی‌دونم چرا انتظار داشتم به‌تر باشه. می‌دونید، یه کمی شبیه فیلم‌های خوب هالیوودی می‌موند. فیلم‌هایی که آدم می‌بینه، از دیدنش لذت می‌بره ولی وقتی تموم می‌شه آدم می‌بینه تهش چیزی براش نموند. منظورم نکته‌ی اخلاقی و اینا نیست. حس خاصی برام نمی‌موند. ولی می‌خوندم. با لذت هم می‌خوندم.

همون‌طور که احتمالاً فهمیدید، یه چیزهایی تو این سه تا رمان مشترکه. جست‌وجو، کسی که می‌نویسه و واقعه‌های تصادفی. منظورم از تصادف اینه که شخصیت‌ها یهو می‌افتند تو موقعیت‌های غریب. هرچند من شخصیت‌های اُستر رو حس نمی‌کردم. مصنوعی بودند. رفتارشون رو درک نمی‌کردم، فقط قبول می‌کردم.

و این‌که به نظرم پل استر خیلی هم پست‌مدرن نیومد. دستِ‌کم اون لحن سرخوشانه و بازی‌گونه‌ای رو که براتیگان و بارتلمی و اینا -نسل بیت؟- داشتند نداشت. خیلی جدی‌تر و داستان‌گوتر بود.

در کل توصیه می‌کنم. هرچند به نظر من خارق‌العاده نبود، ولی فکر می‌کنم نظرم شخصیه و خیلی‌ها می‌تونند از خوندنش لذت زیادی ببرند. اگه خواستید بخونید، ترتیبش خیلی فرق نمی‌کنه. ولی به‌تره اتاق دربسته رو آخر بخونید.

درباره‌ی این کتاب:
+ کتاب‌های عامه‌پسند [شهرشیشه‌ای، ارواح، اتاق دربسته]
+ کتاب‌خوانه [ارواح، اتاق دربسته]
+ پشت جلد [شهر شیشه‌ای]
+ کرم کتاب