گزیده‌داستان‌های نویسندگان نسل سوم امریکا
ترجمه و تألیف احمد اخوت
نشر ماهی
۲۶۰ صفحه، ۵۵۰۰ تومان
چاپ اول، پاییز ۸۹
۳.۵ از ۵

نسل اول نویسنده‌های آمریکا آدمایی‌ان مثل ادگار آلن‌پو و ناتانیل هاثورن که پایه‌گذار داستان‌کوتاه به عنوان نوع ادبی بودن. نسل دوم نسل همینگ‌وی و فاکنرن که بازی‌های تکنیکی، بازی با راوی و شکستن خط زمان و توجه به شخصیت جای قصه ویژگی اصلی داستان‌هاشون بوده. نسل سوم نسلی‌ان که از دهه‌ی ۷۰ وارد ادبیات آمریکا شدن و خیلی دنبال بازی با فرم و اینا نبودن. یه قسمتی از این نسل سوم برگشتن به سنت چخوف. یعنی داستان‌هایی که طرح کم‌رنگی دارن، ساده روایت می‌شن و با ریزنگری و تأکید رو درون شخصیت‌ها نوشته می‌شن.

نویسنده‌های این کتاب -به جز بارتلمی- از این دسته‌ی آخرن. یعنی داستان‌ها شبیه به داستان‌های جریان غالب ادبیات آمریکا و خیلی از کتاب‌هایی که تو این چند ساله تو ایران ترجمه شده‌ن. از نویسنده‌های مختلف این نسل داستان آورده. از ۱۲ نویسنده‌ای که ازشون داستان اومده، فقط ۴تاشون واسه ما آشنان: اَن بیتی، کارور، توبیاس وولف، بارتلمی. به نظرم بهترین داستان‌های کتابم واسه همین ۴نفره، البته کلاً داستان متوسط نداره و همه‌ی داستان‌ها خوبن. تو داستان‌های آمریکایی همه چی سر جاشه، زیاده‌گویی دیده نمی‌شه و همه یه حداقل استانداردی دارن. خیلی بعیده از تو یه همچین مجموعه‌هایی داستان بد درآد. ولی کم می‌شه چیز نبوغ‌آمیزی ببینیم.

خوبی کتاب‌هایی که احمد اخوت ترجمه می‌کنه اینه که کلی حاشیه دارن. تو این مجموعه هم اولش چندتا مقاله هست. یکی از پل آستر درباره‌ی داستان، یکی از بارتلمی درباره‌ی داستان‌نویسی امریکا و یکی هم خود اخوت نوشته. اخوت هرجا هم که حس کرده یه ذره چاشنی‌دادن به قضیه می‌تونه کتاب رو جذاب کنه، دریغ نکرده. درباره‌ی نویسنده‌ها توضیح داده یا رو بعضی از داستان‌ها نقد نوشته که نقدهای خوبی‌ان.

×××
«از نوشتن حرف می‌زنم، به طور مشخص از وسیله‌ای برای بیان داستان، چیزهایی تخیلی که در آنچه جهان واقعی می‌نامندش هرگز اتفاق نیفتاده‌اند. قدر مسلم کاری غریب است که زندگی‌ات را صرف این کنی که بنشینی تنها در اتاقی، قلم‌به‌دست، ساعت تا ساعت، روز تا روز و سال تا سال با زحمت بسیار کاغذها را با واژگانی سیاه کنی برای خلق چیزهایی که مگر در سر تو در جای دیگر وجود ندارند. اصلاً چرا کسی در این دنیا بخواهد دست به چنین کاری بزند؟ تنها پاسخم به این سؤال این است که چون مجبور است و راه دیگری ندارد.»
[از مقاله‌ی پل آستر درباره‌ی داستان]