کنت هریف
ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت
نشر ماهی
۲۹۶ صفحه، ۱۴۰۰۰ تومان
چاپ اول، بهار ۹۲
۳ از ۵

«آواز بی‌ساز» (که ترجمه‌‌ی Plainsong است) همانی است که از اسمش برمی‌آید؛ رمانی آرام و غم‌انگیز. کتاب راوی زندگی آدم‌های شهری کوچک است، آدم‌هایی که هر کدام جدا افتاده‌اند، چیزی از دست داده‌اند و امید یا حسرت زندگی بهتر دارند: دبیری که زنِ افسرده‌اش رهایش کرده تا بهبود یابد، دو پسربچه‌ی روزنامه‌فروشش که باید با نبود مادرشان کنار بیایند، دختر نوجوانِ حامله‌ای که از خانه بیرون افتاده و دو پیرمرد کشاورزی که هیچ‌وقت جز هم‌دیگر کسی را نداشته‌اند. کنت هریف انگار می‌خواهد آوازهای بی‌سازی را که هر کدام از شخصیت‌ها برای خودشان می‌خوانند، به گوش ما برساند.

کتاب از فصل‌های کوتاهی تشکیل شده که هر کدام با تکیه بر یکی از شخصیت‌ها روایت را پیش می‌برند. به این شکل روایت دست‌به‌دست می‌چرخد و کم‌کم تصویری از کل شهر ساخته می‌شود. هریف از درون آدم‌هایش نمی‌گوید، صرفن با توصیف‌های موجز و دیالوگ‌ها موقعیت‌های تأثیرگذاری خلق می‌کند که ما را به درون شخصیت‌ها می‌برد. در این نوع پرداخت مینیمال، داستان‌های مختلف بر هم نور می‌اندازند و هر کدام وجهِ مبهمی از دیگری را روشن می‌کنند تا در نهایت دورنمایی از شهر و آدم‌هایش به دست دهد.

اما به نظرم کتاب، با وجود روایت خوب و فصل‌های درخشان، نمی‌‌تواند به داستان‌هاش عمق دهد. برشی که هریف از زندگی روزمره‌ی آدم‌های شهر نشان می‌دهد شاید به چند داستان کوتاه عالی منجر می‌شد، اما برای یک رمان ۳۰۰صفحه‌ای چیزی کم دارد. یعنی شاید آواز بی‌سازی برای چند دقیقه جذاب و متأثرکننده باشد، اما اگر چند دقیقه بشود یک ساعت حوصله‌سربر می‌شود. داستان‌ها بی‌اوج‌وفرود چندانی، به سادگی پیش می‌روند. درگیری شخصیت‌ها با هم یا با خودشان چندان جدی نمی‌شود. زندگی روزمره ادامه پیدا می‌کند؛ با غم‌ها، شادی‌ها، امیدها و حسرت‌هایش.

ترجمه‌ی امیرمهدی حقیقت خوب بود. من کتاب را به اعتبار نشر ماهی و سلیقه‌ی مترجمش خریدم. کتاب سال ۹۹ نوشته شده و برگزیده‌ی کتاب سال نیویورکز و لس‌آنجلس‌تایمز شده. اتفاق خوب این است که کتاب‌هایی ترجمه می‌شوند که شبیه‌شان را قبلن نخوانده‌ایم و صدا و پیشنهادات تازه‌ای دارند. و نکته‌ی بد این است که باید به قیمت‌های غریب کتاب‌ها عادت کنیم.